ایران هسته ای

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ایران هسته ای خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

40 پرس کباب مژد‌گانی کیف 1.5 میلیارد‌ی

 

د‌ر غربی‌ترین مرزهای استان تهران، پشت جاد‌ه‌های خاکی منتهی به شهرستان نظرآباد‌، حاد‌ثه‌ای تلخ و شیرین رخ د‌اد‌. وقتی کیف یک‌میلیارد‌ و ٥٠٠‌میلیون تومانی مرد‌ سرمایه‌د‌ار به سرقت رفت، هیچ‌کس تصور نمی‌کرد‌ این پول د‌ر گرد‌شی عجیب به د‌ست مرد‌ی ساد‌ه و بااخلاق بیفتد‌.

صبحگاه ١٣ اسفند‌ماه وقتی کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر، کم‌ترد‌د‌ترین عابران را به خود‌ می‌د‌ید‌، مرد‌ کارمند‌ از خانه‌اش واقع د‌ر بلوار ٤٠ د‌ستگاه بیرون آمد‌. شهر سوت و کور بود‌ و ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ نمی‌رفت کنار هم چید‌ه شد‌ه بود‌، د‌قیقا د‌ر زمانی خاص. مرد‌ جوان د‌رحال عبور از خیابان نگارستان د‌وم بود‌، ناگهان کیف قهوه‌ای رنگ چرمی که د‌ر پیاد‌ه‌رو رها شد‌ه بود‌، توجه‌اش را جلب کرد‌. خود‌رواش را متوقف کرد‌، پیاد‌ه شد‌ و د‌ر برابر کیفی حاوی مد‌ارک معتبر، چک با مهر و امضاء و سند‌ منگوله‌د‌ار به ارزش یک‌میلیارد‌ و ٥٠٠‌میلیون تومان قرار گرفت.

د‌ر روزهایی که کابوس ناامنی و وحشت از هجوم سارقان د‌ر خیابان‌ها، اذهان رهگذران کوچه‌های خلوت را پُر می‌کند‌، کیف پول میلیارد‌ی به د‌ست مرد‌ی افتاد‌ که پول را د‌ر عرض چند‌ ساعت به صاحب اصلی‌اش بازگرد‌اند‌.

حرکت خد‌اپسند‌انه کارمند‌ آموزش و پرورش، حالا نقطه عطفی است تا د‌ر این روزها بیشتر به اخلاق و د‌رستکاری عاری از ماد‌یات بیند‌یشیم. رفتاری که این روزها جای خالی‌اش به شد‌ت د‌ر روابط و ضوابط اجتماعی احساس می‌شود‌.

از روزی که کیف را پید‌ا کرد‌ید‌ بگویید‌.

ساعت ٨ صبح بود‌ كه برای رفتن به سركار از خانه خارج شد‌م. خانه ما د‌ر خیابان ٤٠ د‌ستگاه است و مد‌رسه امام خمینی چند‌ چهارراه با خانه‌مان فاصله د‌ارد‌. خیابان خلوت بود‌ و من با سرعتی کم د‌رحال حرکت با خود‌رو بود‌م. متوجه کیف بزرگ شد‌م كه د‌ر پیاد‌ه‌روی کوچه‌ای خلوت افتاد‌ه بود‌. ابتد‌ا فكر كرد‌م چون زمان خانه‌تکانی برای عید‌ است احتمالا جزو وسایل بی‌استفاد‌ه خانه‌ای بود‌ه که آن را بیرون اند‌اخته‌اند‌. اما خیلی نو به نظر می‌رسید‌، شک کرد‌م و از خود‌روام پیاد‌ه شد‌م. نزد‌یك كه رفتم با یك كیف چرم قهوه‌ای رنگ د‌رحالی‌که چند‌ مُهر و د‌سته چک از آن بیرون ریخته بود‌، روبه‌رو شد‌م.

د‌اخل کیف چه بود‌؟

اسناد‌ و مد‌ارک و چند‌ین برگ چک نوشته شد‌ه با مهر و امضاء و سفته‌های ضمانتی. بعد‌ا متوجه شد‌م كه ارزش این کیف یک‌میلیارد‌ و ٥٠٠‌میلیون تومان بود‌ه است. این کیف اگر به د‌ست آد‌م نابابی می‌افتاد‌، زند‌گی صاحبش به باد‌ می‌رفت.

با د‌ید‌ن این همه اسناد‌ و مد‌ارک، وسوسه نشد‌ی كه آنها را برای خود‌ت برد‌اری؟

هرگز، اما تنها چیزی که من را به ترد‌ید‌ اند‌اخت، نحوه اطلاع‌د‌اد‌ن به صاحب کیف گمشد‌ه بود‌. می‌ترسید‌م کار خیرم باعث سوءتفاهم شود‌. چون چند‌‌ سال پیش وقتی د‌ر یک جاد‌ه خلوت ٢ مرد‌ را که تصاد‌ف کرد‌ه بود‌ند‌ به بیمارستان رساند‌م، به‌عنوان رانند‌ه مقصر شناخته شد‌م. د‌رحالی‌که آنها با خود‌رو د‌یگری تصاد‌ف کرد‌ه بود‌ند‌ و من از سر خیرخواهی آنها را به بیمارستان رساند‌م. اما این موضوع باعث شد‌ آن زمان ٣٥‌میلیون تومان د‌یه بپرد‌ازم.

 آن روز هم د‌ست و د‌لم لرزید‌ و با خود‌م فکر کرد‌م، اگر پولی از کیف کم شد‌ه باشد‌ پای من بیفتد‌. به همین خاطر به خانه ماد‌رم رفتم، او هم مد‌یر مد‌رسه بود‌ که سال‌ها پیش بازنشست شد‌ه است. با این‌که چشم همه ما ترسید‌ه بود‌ تصمیم گرفتم کیف را به مد‌رسه‌ای که د‌ر آن مشغول به کار هستم ببرم و د‌ر آن‌جا با کمک مد‌یران مد‌رسه و شورای شهر، کیف را به صاحبش  بازگرد‌انیم.

چطور صاحب کیف را پید‌ا کرد‌ید‌؟

با کمک آقای محرمی عضو شورای شهر و آقای عبد‌ی مد‌یر مد‌رسه، مد‌ارک د‌اخل کیف را بررسی کرد‌یم، نامی را که روی چک‌ها نوشته شد‌ه بود‌ شناختیم، پسر صاحب کیف از د‌انش‌آموزان مد‌رسه خود‌مان بود‌. با او تماس گرفتیم و او را د‌رجریان پید‌ا شد‌ن کیف گمشد‌ه‌اش قرار د‌اد‌یم. او هم با خوشحالی به مد‌رسه آمد‌ و کیف را د‌ر حضور مد‌یر و د‌بیران مد‌رسه به او  بازگرد‌اند‌یم.

چند‌ تا بچه د‌اری؟

یك د‌ختر ٢ ساله د‌ارم.

چقد‌ر حقوق می‌گیری؟

ماهانه د‌ور و بر ٢٥٠‌هزار تومان.

با این حقوق كم و زند‌گی مستاجری، فکر می‌کنی چقد‌ر پول لازم د‌اری تا زند‌گیت را سروسامان بد‌هی؟

این پول که متعلق به من نبود‌ و باید‌ به صاحب اصلی‌اش بازمی‌گشت، اما به نظرم پولی که بتوانم برای خانواد‌ه‌ام یک خانه بخرم کافی است و بیشتر از این از خد‌ا نمی‌خواهم. ماد‌رم مد‌یر بازنشسته آموزش و پرورش است و بعد‌ از فوت پد‌رم، من و خواهر و براد‌رانم را به تنهایی بزرگ کرد‌ و حالا د‌ر زمان بازنشستگی د‌ر یک اتاق ٣٠ متری اجاره‌ای زند‌گی می‌کند‌.

به نظر شما، پول خوشبختی می‌آورد‌؟

هرگز، د‌خترم وقتی به د‌نیا آمد‌ یک مشکل بینایی د‌اشت که باید‌ چند‌ین‌بار تحت عمل جراحی قرار می‌گرفت تا این‌که با نذر و نیاز‌های ماد‌رم و زحمت‌های پزشک جراحش با یک عمل بهبود‌ یافت، هر بار آن روزها را که ما برای د‌خترم «ستایش» نگران بود‌یم مرور می‌کنم بیشتر به این موضوع پی می‌برم که پول اگر د‌ر کنار سلامتی و احساس آرامش نباشد‌ هرگز خوشبختی نمی‌آورد‌.

اطرافیانتان وقتی از ماجرا باخبر شد‌ند‌، چه واکنشی د‌اشتند‌؟ از شما د‌ر آموزش و پرورش قد‌رد‌انی هم شد‌؟

همه شگفت‌زد‌ه شد‌ند‌ و باورشان نمی‌شد‌ من کیف را به صاحبش بازگرد‌اند‌ه‌ام اما تا این لحظه از طرف آموزش و پرورش مورد‌ تقد‌یر قرار نگرفته‌ام.

اگر د‌وباره یك كیف پر از پول پید‌ا كنی، آن را به صاحبش پس می‌د‌هی؟

من به کارم افتخار می‌کنم و قطعا اگر باز هم د‌ر چنین شرایطی قرار بگیرم همین کار را خواهم کرد‌.

د‌و روی یک سکه

مرد‌ ثروتمند‌ی که کیفش را گم کرد‌ه بود‌ د‌ر رابطه با روز حاد‌ثه به «شهروند‌» گفت: «صبح زود‌ به بانک ملت رفته بود‌م. ٢٠‌میلیون تومان پول نقد‌ گرفتم و د‌ر زیر صند‌لی خود‌رو گذاشتم. وقتی برای انجام کاری خود‌روام را ترک کرد‌م ٢ سارق موتورسیکلت سوار که از مقابل بانک زاغ‌زنی کرد‌ه بود‌ند‌ با بازکرد‌ن د‌رِ خود‌روام و با تصور این‌که من پول‌ها را د‌اخل کیفی که روی صند‌لی عقب بود‌، گذاشته‌ام کیف را به سرقت برد‌ند‌. وقتی برگشتم متوجه سرقت شد‌م.

خیلی سریع پلیس را د‌رجریان ماجرا قرار د‌اد‌م، چون ارزش آن کیف حد‌ود‌ ٢‌میلیارد‌ تومان بود‌ و همه اسناد‌ گاود‌اری و نمایشگاه اتومبیل به همراه د‌سته‌چک د‌ر آن قرار د‌اشت. تا این‌که ٢ ساعت بعد‌ از سرقت کیفم از طرف مد‌رسه پسرم با من تماس گرفتند‌ و گفتند‌ یکی از کارمند‌ان کیف را پید‌ا کرد‌ه است. ظاهرا سارقان، پول نقد‌ می‌خواسته‌اند‌ و وقتی با پیچید‌گی روبه‌رو شد‌ه‌اند‌ کیف را د‌ر کنار خیابان رها می‌کنند‌.

این مرد‌ د‌ر رابطه با د‌ر نظر گرفتن مژد‌گانی برای این کارمند‌ با اخلاق به «شهروند‌» گفت: «همان روز که طی مراسمی با حضور یکی از اعضای شورای شهر و مد‌یران مد‌رسه کیف را به من بازگرد‌اند‌ند‌ من آنها را به ٤٠ پرس کباب میهمان کرد‌م.»

[ دو شنبه 18 اسفند 1393برچسب:40 پرس کباب ,مژد‌گانی, کیف ,1,5 میلیارد‌ی ,کباب, ] [ 23:24 ] [ علیرضا ]
[ ]

هزاران هندی متهم به تجاوز را مثله کردند!

 

هزاران شهروند هندی به منظور قتل یک متهم تجاوز به عنف بنگالی در شمال شرق این کشور، به زندان محل نگهداری این متهم هجوم برده او را به طرز فجیعی به قتل رساندند.

مهاجمان خشمگین پس از اشغال زندان و کشتن متهم، جسد او را مثله کرده اعضای بدنش را در خیابان های نزدیک زندان انداختند.

به گزارش روزنامه اماراتی «البیان» پلیس ایالت «ناگالند» در مصاحبه‌ای با «سی ان ان» گفت: «نیروهای انتظامی و پلیس تلاش کردند که با شلیک گاز اشک آور و تیراندازی مهاجمان را در اطراف زندان متفرق کنند، اما به علت تعداد زیاد آن‌ها پلیس نتوانست مانع ورودشان به زندان شود.

طبق گزارش پلیس، شخص متهم ۳۶ ساله و شهروند بنگلادش است که بدون داشتن ویزای اقامت در هند زندگی می‌کرد.

«دونگال» رئیس پلیس  ایالت «ناگالند» گفته است، این زندانی پس از ضرب شدید توسط مهاجمان در جا جان باخت.

رئیس پلیس افزود: «جمعیت مهاجمان بقدری زیاد بود که پلیس قادر نبود مانع ورود آن‌ها به زندان دیماپور شود ».

وی اظهار داشت: «تعداد زیادی از دانش آموزان با لباس مدرسه در میان مهاجمان خشگین مشاهده شدند».

این متهم در ۲۳ فوریه سال جاری به اتهام تجاوز به یک زن هندی، بازداشت و روانه زندان شده بود.

[ یک شنبه 16 اسفند 1393برچسب:متهم به تجاوز, تجاوز ,هزاران هندی , مثله , ] [ 23:55 ] [ علیرضا ]
[ ]

شکار دیدنی مار

[ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:شکار مار ,پرنده, ] [ 1:59 ] [ علیرضا ]
[ ]

مردی درمیان صدها مار کبری

[ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:مارکبری, صدها مار کبری ,مردی درمیان مارها, ] [ 1:56 ] [ علیرضا ]
[ ]

فروش تنباکو های میوه‌ای آلوده به شیشه!

 

رئیس گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی گفت: در هفته جاری سه نفر به مراکز اعتیاد استان مراجعه داشتند که تست شیشه آنها مثبت بوده با وجود این‌که آنها تاکنون شیشه مصرف نکرده‌اند بررسی‌ها نشان داد که تنباکوهای میوه‌ای آلوده به شیشه هستند و خانواده‌ها توجه کنند که مصرف قلیان میوه‌ای باعث اعتیاد به شیشه می‌شود.

دکتر «علی بهرام‌نژاد» در دومین نشست آموزش تخصصی فرهنگ خانواده در کرمان با بیان این‌که اگر به تعریف خانواده دقت کنیم بسیاری از مشکلات برطرف می‌شود، گفت: خانواده متشکل از مجموعه والدین و فرزندان که زیر یک سقف، در کنار هم و با یکدیگر رابطه عاطفی دارند زندگی می‌کنند.

وی ادامه داد: مشاهده می‌کنیم که فرزند با یکی از والدین در خیابان در حال قدم زدن است و یکی از والدین غایب است، در اینجاست که رابطه عاطفی آسیب می‌بیند.

بهرام‌نژاد ادامه داد: در یک خانواده مبادلات عاطفی، ‌اقتصادی و جنسی وجود دارد که اغلب به تولید مثل منجر شده و جامعه‌پذیری نیز در آن انجام می‌شود.

رئیس گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی کرمان با اشاره به این‌که، سیستم خانواده اصول و قواعد دارد، افزود: خانواده باید قاعده‌دار باشد و خانواده‌ی بی‌قاعده آسیب‌پذیر است. قاعده آمد و شد فرزند را خانواده نمی‌داند(فرزند تا چه حد بیرون از خانواده باشد و ...) حتی بسیاری از والدین تحصیلکرده ما این قواعد را نمی‌دانند و متأسفانه قواعد ساده خانوداه را یاد نگرفته‌اند.

وی با بیان این‌که بنیان خانواده‌های ما بسیار ضعیف شده است، تصریح کرد: باید رابطه بین فرزندان را تنظیم کنیم. نباید مثلث‌سازی کنیم یعنی فرزند با یکی از والدین متحد شود، چون این نوع‌دوستی آغاز یک آسیب جدی برای خانواده خواهد بود و تنها جایی که می‌توانیم خوب فرزندان خود را تربیت کنیم، خانواده است.

بهرام‌نژاد خاطرنشان کرد: با این حال جامعه‌پذیری همیشه توسط شعبه‌های زیادی در اجتماع انجام می‌شود که خانواده نیز جزو آن‌هاست، به‌عنوان نمونه صدا و سیما، مدرسه و… از نهادهای جامعه‌پذیری بشمار می‌رود که در این میان خانواده نیز سهم خود را دارد.

[ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:تنباکو های میوه‌ای, آلوده, شیشه,مخدر, ] [ 1:14 ] [ علیرضا ]
[ ]

تصادف در وردی سقز+عکس

امروز ساعت 9:50 دقیقه صبح یک دستگاه وانت نیسان که حامل بار سیگار قاچاق بود هنگام ورود به داخل شهر سقز (ورودی سقز-بوکان) نرسیده به میدان با یک دستگاه وانت بار پیکان تصادف نمود.بعد از تصادف خودرو نیسان وانت از صحنه تصادف گریخت که به کمک مردم خودرو مورد نظر متوقف و تحویل نیروی انتظامی گردید خوشبختانه این حادثه تلفات جانی در بر نداشت.

 

 

[ پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:تصادق سقز,سقز- بوکان,نیسان, ] [ 11:36 ] [ علیرضا ]
[ ]

کشتن روباه توسط یک الاغ

[ سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:کشتن روباه توسط یک الاغ,روباه,الاغ, ] [ 23:10 ] [ علیرضا ]
[ ]

تقابل خرس با بوفالو آمریکایی

[ سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:خرس ,بوفالو آمریکایی ,تقابل خرس با بوفالو آمریکایی , ] [ 23:6 ] [ علیرضا ]
[ ]

دوستی ماهی و غواص

دوستی ماهی و غواص

[ چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:دوستی ماهی و غواص,غواص,ماهی, ] [ 19:43 ] [ علیرضا ]
[ ]

دوستی عجیب یک زن با گرگها

دوستی عجیب یک زن با گرگها

 

 

[ چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:گرگها,دوستی عجیب, یک زن , ] [ 19:33 ] [ علیرضا ]
[ ]

بخشش یک اعدامی چند ثانیه قبل از‌ قصاص

 

مرد جوان با دیدن اولیای دم که در حال گریه بودند، به گریه افتاد و التماس کرد او را ببخشند. آنها طناب سفید دار را بر گردن متهم انداختند و قرار بود تا چند ثانیه دیگر پرونده زندگی او برای همیشه بسته شود که اولیای دم فریاد زدند «قاتل را بخشیدیم».

مرد جوان که به اتهام قتل عمد، در زندان اردبیل پای چوبه‌دار رفته بود، چند ثانیه قبل از اجرای حکم با بخشش اولیای دم به زندگی بازگشت.

به گزارش جام جم، اوایل بهمن سال ۸۸ صدای کمک خواهی مرد جوانی سکوت یکی از محله های شهرستان اردبیل را شکست. اهالی سراسیمه از خانه و محل کارشان خارج شده و مرد جوانی را دیدند که با ضربه های چاقو بشدت زخمی شده است. اهالی محل با مشاهده ضارب که در حال فرار بود، او را تعقیب کردند اما موفق به یافتن وی نشدند.

جوان زخمی به بیمارستان منتقل شد، اما ساعاتی بعد بر اثر شدت خونریزی جان باخت. با گزارش وقوع این جنایت به بازپرس کشیک ویژه قتل دادسرای اردبیل، جسد مرد جوان به پزشکی قانونی منتقل و جستجو برای شناسایی هویت مقتول و دستگیری قاتل آغاز شد.

همزمان با شروع تحقیقات و مشخص شدن هویت مقتول، خانواده او به پلیس آگاهی احضار شده و در تحقیقات گفتند پسرشان با فردی اختلاف مالی داشته و قرار بوده با او ملاقات کند و تصور می کنند این مرد در قتل فرزندشان نقش داشته باشد. با مشخص شدن هویت تنها مظنون پرونده، او تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و دستگیر شد.

متهم با انتقال به پلیس آگاهی، در بازجویی به قتل مرد جوان اعتراف و عنوان کرد: من و مقتول با هم اختلاف مالی داشتیم. روز حادثه قصد پایان دادن به مشکلمان را داشتیم که دعوایمان شد و پس از شدت گرفتن درگیری با چاقویی که برای ترساندن وی با خود برده بودم، ضربه ای به او زدم. زمانی که او غرق در خون کف خیابان افتاد، ترسیدم و فرار کردم. قصد آسیب رساندن به او را نداشتم و ناخواسته باعث مرگش شدم. من از کاری که کرده ام خیلی ناراحتم و گرفتار عذاب وجدان شده ام.

متهم به قتل پس از بازسازی صحنه جنایت روانه زندان شد و پرونده نیز با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان اردبیل ارسال شد.

مدتی بعد عامل جنایت پای میز محاکمه قرار گرفت و با توجه به درخواست اولیای دم برای قصاص متهم، او از سوی قضات دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد که حکم قصاص به تائید دیوان عالی کشور رسید و در ادامه به واحد اجرای احکام دادسرای اردبیل ارسال شد.

با گذشت پنج سال از وقوع حادثه، سحرگاه دیروز مقدمات اجرای حکم آماده شد و ماموران زندان متهم را از سلول انفرادی خارج کردند. امیدی به بخشش خانواده مقتول نداشت و با هر گامی که برمی داشت، یک قدم خود را به مرگ نزدیک تر می دید.

متهم پای چوبه دار بخشیده شد

مرد جوان با دیدن اولیای دم که در حال گریه بودند، به گریه افتاد و التماس کرد او را ببخشند. آنها طناب سفید دار را بر گردن متهم انداختند و قرار بود تا چند ثانیه دیگر پرونده زندگی او برای همیشه بسته شود که اولیای دم فریاد زدند «قاتل را بخشیدیم».

ناصر عتباتی، دادستان عمومی و انقلاب استان اردبیل در این باره به جام جم گفت: واحد هیات صلح و سازش اجرای احکام دادگستری استان اردبیل از پیش از اجرای حکم، برای جلب رضایت اولیای دم تلاش کرد و این تلاش ها تا ثانیه هایی پیش از اجرای حکم ادامه داشت و سرانجام موفق به جلب رضایت آنها شدند و این خانواده پس از پنج سال، قاتل فرزندشان را بخشیدند.

[ چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:بخشش یک اعدامی ,اردبیل ,چوبه دار,چند ثانیه قبل از‌ قصاص , ] [ 18:41 ] [ علیرضا ]
[ ]

شجاعت یا حماقت؟

شجاعت یا حماقت؟

[ جمعه 24 بهمن 1393برچسب:شجاعت یا حماقت؟,ارتفاع, ] [ 21:24 ] [ علیرضا ]
[ ]

پراید

پراید

[ جمعه 24 بهمن 1393برچسب:پراید,خرد شدن پراید, ] [ 21:13 ] [ علیرضا ]
[ ]

سرقت 4 میلیاردی دو آبدارچی در تهران

 

وقتی ٨ مرد نقابدار با حمله به یک شرکت بازرگانی دست به سرقت ٤میلیارد تومانی از آن‌جا زدند، هیچ کس نمی‌دانست که طراح اصلی این نقشه، دو آبدارچی شرکت هستند.
 
١٥مهر‌ سال ٩٣ ماموران کلانتری ١٠٥سنایی در جریان یک زورگیری در خیابان خالد استانبولی قرار گرفتند؛ مأموران کلانتری در محل سرقت به تحقیق از پرسنل خدماتی و صاحب شرکت پرداختند که مشخص شد ٨ مرد با قمه و شمشیر وارد واحد تجاری متعلق به صاحب شرکت در طبقه دوم یک ساختمان تجاری شده، پس از بستن دست و پای خدمتکار و صاحب شرکت دست به سرقت ٤‌میلیارد تومان پول نقد در قالب چک‌های تضمینی بین‌بانکی و ٨‌میلیون تومان پول نقد داخل گاو صندوق و همچنین دو گوشی تلفن‌ همراه متعلق به خدمتکار و صاحب شرکت به ارزش هرکدام ٢‌میلیون تومان کرده و پس از سرقت با یک موتورسیکلت از محل متواری شده‌اند.
 
کارآگاهان انتظار داشتند که سارقان به شیوه تخریب در ورودی وارد شرکت شده باشند اما بررسی‌های به عمل آمده از محل سرقت مشخص کرد که هیچ‌گونه آثار ناشی از تخریب در ورودی آن مشاهده نشده است.
 
با توجه به مبلغ بالای سرقت شده که نشان از اطلاع سارقان از وجود این مبلغ در داخل شرکت می‌داد و همچنین نحوه ورود سارقان به داخل شرکت، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که سرقت باید با همدستی یکی از کارکنان شرکت انجام شده باشد؛ بنابراین تحقیقات از پرسنل شرکت در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که تا ٣‌سال پیش، یکی از پرسنل خدماتی شرکت به‌نام «ضیاء» ٣٠ساله از اتباع افاغنه به مدت ١٣‌سال در شرکت مشغول به کار بوده اما به گفته صاحب شرکت به علت اعتیاد شدید به مصرف موادمخدر حدود ٣‌سال پیش اخراج شده است.
 
تحقیقات درخصوص نقش احتمالی «ضیاء» در سرقت، در دستورکار قرار گرفت و کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که با وجود اخراج از شرکت، وی در طول این مدت همچنان ارتباط دوستانه خود را با دیگر پرسنل خدماتی شرکت به نام حمید ٣٣ساله حفظ کرده است.
 
این ارتباط در حالی از سوی کارآگاهان مشخص شد که بنابر گفته مالباخته، سارقان نقابدار دارای لهجه اتباع افاغنه بودند، بنابراین تحقیقات از حمید درخصوص ارتباط وی با ضیاء آغاز اما او منکر هرگونه ارتباط با ضیاء شد. با توجه به دلایل به‌دست آمده درخصوص احتمال مشارکت حمید در سرقت، کارآگاهان وی را دستگیر کرده و در همان بازرسی اولیه از حمید، سه فقره از چک‌های سرقت شده از داخل شرکت را کشف کردند. این در حالی بود که مالباخته بیشترین حمایت مالی را در میان پرسنل شرکت از حمید انجام داده بود.
 
حمید که چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشت، لب به اعتراف گشود و به طرح‌ریزی سرقت و همچنین مشارکت ضیاء در سرقت اعتراف کرد؛ با توجه به اعتراف «حمید»، ضیاء در زعفرانیه که در آن‌جا به‌عنوان سرایدار مشغول به کار بود، دستگیر شد. همچنین در بازرسی از مخفیگاهش ٨٠چک سرقتی بین‌بانکی به ارزش تقریبی ٢‌میلیارد تومان کشف شد. با دستگیری ضیاء ٦ متهم دیگر این پرونده نیز یک به یک شناسایی و هرکدام در عملیات‌های جداگانه دستگیر شدند.
[ ]

برخوردقطارباکوهی ازبرف وعبوران درکانادا

برخوردقطارباکوهی ازبرف وعبورآن درکانادا

[ سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:برخوردقطارباکوهی ازبرف, قطار در برف, ] [ 17:40 ] [ علیرضا ]
[ ]

انتقال 5 محکوم ایرانی از تایلند به کشور

 

معاون وزیر دادگستری از انتقال 5 محکوم ایرانی از کشور تایلند به کشورمان خبر داد.

 
سید علی رئیس‌الساداتی، اظهار داشت: از مهم‌ترین اهداف کارگروه انتقال محکومین حفظ کیان خانواده با تأکید بر رأفت اسلامی است.
 
وی تصریح کرد: بر این اساس و در ادامه روند انتقال محکومین ایرانی از سایر کشورها، تعداد 5 نفر از محکومین ایرانی که به مجازات حبس در کشور تایلند محکوم شده بودند، به کشور انتقال می‌یابند.
 
وی تصریح کرد: انتقال این افراد که برای گذراندن ادامه دوران محکومیت به کشور بازگردانده می‌شوند، در تاریخ 23 بهمن ماه و از طریق مرز هوایی فرودگاه امام خمینی(ره) صورت می‌گیرد و زندانیان تحویل مقامات قضایی کشور می‌شوند.

[ سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب: 5 محکوم ایرانی در تایلند ,انتقال, ] [ 17:0 ] [ علیرضا ]
[ ]

چین میلیاردر مافیایی را اعدام کرد

 

یک تاجر و سرمایه‌دار میلیاردر چینی به جرم راه انداختن یک ''گروه مافیایی" مرتبط با مقام‌های دولتی اعدام شد.

 
 
بی بی سی نوشت:  رئیس گروه هانلونگ، بزرگترین شرکت خصوصی استان سیچوان چین بود که در زمینه‌های مختلف از جمله معدن، مخابرات و محصولات شیمیایی فعال است.
 
او اواسط بهار گذشته به جرم دست داشتن در قتل، فروش تسلیحات و قمار غیرقانونی و گرداندن "یک گروه قتل و جنایت مافیایی" به مرگ محکوم شده بود.
 
حکم اعدام آقای لیو، به همراه برادر کوچکتر و سه دستیارش بعد از تایید حکم در دادگاه عالی چین اجرا شد.
 
گفته شده که او با ژو یونگ‌کانگ، رئیس سابق امنیت داخلی چین هم ارتباط داشته است.
 
آقای ژو که زمانی رئیس حزب حاکم کمونیست در استان سیچوان بود، خود اکنون به اتهام فساد تحت بازجویی است.
 
در چند ماه‌ اخیر تعداد زیادی از مقام‌های ارشد استان سیچوان در جنوب غرب چین مورد تحقیق و بازرسی قرار گرفته‌اند.

[ سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:چین ,میلیاردر مافیایی , لیو, ] [ 16:58 ] [ علیرضا ]
[ ]

قتل عام خانواده دختر بعد از شنیدن جواب نه

 

مردی در افغانستان پس از خواستگاری و شنیدن جواب رد از خانواده دختر مورد علاقه‌اش، پنج عضو این خانواده را کشت.

 
در این حادثه که  ۹ بهمن در ولایت پروان در شمال کابل رخ داده است، پدر، دو کودک و دو زن از خانواده دختر کشته شده اند.
 
محمدزمان ماموزی، فرمانده پلیس ولایت پروان به بی‌بی‌سی گفت که ظاهرا خانواده دختر موافق این ازدواج نبودند و قرار بوده که وصلت او با خانواده دیگری صورت بگیرد.
 
به گفته آقای ماموزی هنگامی که فرد مهاجم از این موضوع باخبر می شود، همراه با دو فرد دیگر، شب هنگام وارد خانه دختر شده و ۵ تن از اعضای خانواده را تیرباران کرده است.
 
این در حالی است که شماری از رسانه‌های محلی "دشمنی خانوادگی" را علت این قتل خوانده اند.
 
آقای ماموزی همچنین گفت که فرد مهاجم عضو ارتش ملی است و همراه با دو همدستش بازداشت شده است.
 
سال گذشته در زد و خورد مسلحانه میان اعضای دو خانواده دیگر در ولایت پروان هفت تن کشته و سه تن زخمی شدند.

[ ]

ازدواج با سگ .هندوستان

ازدواج با سگ .هندوستان

[ جمعه 3 بهمن 1393برچسب:ازدواج با سگ ,هندوستان , ] [ 23:24 ] [ علیرضا ]
[ ]

مردی با بدن عجیب

مردی با بدن عجیب

[ جمعه 3 بهمن 1393برچسب:بدن عجیب,مردی با بدن عجیب, ] [ 23:17 ] [ علیرضا ]
[ ]

قتل نوعروس به خاطر چت کردن در وایبر!

 

«مرتب گوشی موبایلش در دستش بود و با وایبر چت می‌کرد. دیگر نتوانستم این وضعیت را تحمل کنم و کنترلم را از دست دادم.» این بخشی از اعترافات تازه دامادی است که به‌گفته خودش در مدت ۶‌ماه زندگی ۳بار خانه را ترک کرد و قصد جدایی از همسرش را داشت.

 

رسیدگی به این پرونده شامگاه جمعه ۲۶دی‌ماه همزمان با پیدا شدن جسد زن جوانی در بیابان‌های پاکدشت آغاز شد. آن روز یکی از رهگذران با دیدن چمدان بزرگی در بیابان کنجکاو شد و به سراغ آن رفت و درش را باز کرد اما ناگهان با جسد زن جوانی روبه‌رو شد که داخل چمدان بود. مرد وحشتزده با پلیس تماس گرفت و طولی نکشید که با حضور کارآگاهان آگاهی پاکدشت در محل، تحقیقات برای کشف راز این جنایت شروع شد. دور گردن زن جوان طنابی پیچیده شده و آثار ضربات چاقو نیز روی بدنش دیده می‌شد. این در حالی بود که طبق گفته پزشک جنایی، حدود ۱۰تا ۱۲ساعت از مرگ او می‌گذشت.

ردپای یک مرد جوان

شکی وجود نداشت که جنایت در محلی دیگر رخ داده و سپس قاتل یا قاتلان با قرار دادن جسد در چمدان قصد ناپدید کردن آن را داشته‌اند. در چنین شرایطی کارآگاهان جنایی پاکدشت ماموریت یافتند پرده از راز این جنایت بردارند. هیچ مدرک شناسایی‌ای که هویت مقتول را فاش کند، وجود نداشت. حتی بررسی‌ پرونده‌های متعلق به زنان گمشده در روزهای اخیر هم سرنخی در اختیار پلیس قرار نداد.

مأموران اما در ادامه متوجه نکته مهمی شدند. اینکه چمدانی که جسد داخلش بود، کاملا نو بود و به‌نظر می‌رسید که به تازگی خریداری شده است. آن‌ها راهی مغازه‌هایی شدند که چمدان می‌فروختند. یکی از مغازه‌دار‌ها گفت که ظهر جمعه درست چند ساعت قبل از کشف جسد، پسرجوانی به آنجا رفته و چمدانی شبیه آنچه جسد داخل آن بود از وی خریده است. این موضوع تیم تحقیق را یک قدم به کشف حقیقت نزدیک‌تر کرد و مأموران به بازبینی تصاویر دوربین مداربسته مغازه پرداختند و چهره خریدار چمدان را شناسایی کردند.

تصویر رازگشا

درحالی‌که تحقیقات ادامه داشت، روزشنبه مرد ۲۱ساله‌ای به اداره آگاهی پاکدشت رفت و خبر از ناپدید شدن همسر ۲۰ساله‌اش داد. وی گفت: من و همسرم مهناز همکار هستیم و در کارگاهی در پاکدشت کار می‌کنیم. عصر شنبه مهناز وقتی کارش تمام شد از کارگاه بیرون رفت تا به خانه برود اما در مسیر بازگشت به خانه به طرز مرموزی ناپدید شد. در این مدت همه جا را به‌دنبالش گشتم اما اثری از او پیدا نکردم.

مشخصاتی که این مرد از همسرش ارائه داد با جسدی که داخل چمدان کشف شده بود مطابقت داشت. با این حال آنچه توجه مأموران را جلب کرد شباهت این مرد با تصویری بود که کارآگاهان از خریدار چمدان به‌دست آورده بودند. وقتی مشخص شد که مرد جوان‌‌ همان خریدار چمدان است مأموران حدس زدند که عامل قتل زن جوان کسی جز او نیست. این مرد دستگیر شد و هر چند در ابتدا خود را بی‌گناه می‌دانست اما وقتی تصویر خود را هنگام خرید چمدان دید چاره‌ای جز اقرار به جنایت ندید.

جنایت وایبری

وی به کارآگاهان گفت: من و همسرم همکار بودیم و در محل کار با هم آشنا شدیم. حدود ۶‌ماه پیش ازدواج و زندگی مشترکمان را شروع کردیم اما از‌‌ همان ابتدای زندگی اختلافاتمان شروع شد. او مرتب با موبایلش مشغول چت کردن از طریق وایبر بود. من مطمئن بودم که کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. بار‌ها با هم سر این موضوع دعوا کردیم اما او می‌گفت که فقط با دوستانش چت می‌کند.

در مدت ۶‌ماه زندگی مشترک با همسرم ۳بار خانه را ترک کردم و قصد جدایی داشتم اما هربار همسرم از من خواست تا او را ببخشم. وی ادامه داد: او حاضر نشد خودش را اصلاح کند؛ از صبح تا شب پای وایبر بود و اصلا اهمیتی به من نمی‌داد. دیگر تحمل این وضعیت برایم غیرممکن بود. بنابراین تصمیم گرفتم برای همیشه او را ترک کنم و طلاقش بدهم.

ساعت ۸صبح جمعه بود که به‌خاطر رفتار‌هایش با او درگیر شدم. او من و خانواده‌ام را تحقیر کرد. من هم یکدفعه کنترلم را از دست دادم و چون به‌شدت از او کینه داشتم دست به قتل او زدم. بعد از آن چند ساعتی کنار جسد بودم تا اینکه تصمیم گرفتم آن را داخل چمدانی بزرگ بگذارم و به بیرون از خانه منتقل کنم. برای این کار به مغازه‌ای رفتم و چمدان خریدم اما اصلا فکرش را نمی‌کردم همین خرید باعث دستگیری‌ام شود.

تحقیقات ادامه دارد

سرهنگ سلمان آدینه‌وند، فرمانده انتظامی پاکدشت گفت: هرچند متهم در اعترافاتش ادعا کرد به دلیل چت‌های وایبری همسرش را به قتل رسانده است اما چت کردن توجیهی برای ارتکاب جنایت نیست.

وی افزود: تازه‌داماد جنایتکار بعد از اعتراف به قتل نوعروسش روانه بازداشت شد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد تا زوایای پنهان آشکار شود.

 

[ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:قتل نوعروس,قتل,چت کردن در وایبر! , ] [ 22:17 ] [ علیرضا ]
[ ]

مرد هوسران دختر ‌13 ساله به آتش کشید!

 

«دیگر نمی‌توانستم به ارتباط پنهانی با دختر نوجوان ادامه دهم، به همین خاطر او را کشتم تا همسرم متوجه ماجرا نشود، بعد هم جسد را آتش زدم تا کسی راز جنایت را نداند.» این بخشی از اعترافات مرد متاهلی است که به دلیل ارتباط پنهانی با دختری 13 ساله و قتل او در برابر پنج قاضی جنایی پای میز محاکمه قرار گرفت.

 
کاظم که از تهدیدهای مهلا خسته شده بود، تصمیم گرفت به این رابطه پایان دهد. به همین دلیل بیستم فروردین امسال از دختر 13 ساله خواست برای مصرف شیشه به ارتفاعات کوی فراز بروند. بعد از این که شیشه کشید از مهلا خواست دست از سر او بردارد. اما دختر نوجوان که فریب وعده های مرد بیست و هفت ساله را خورده بود، فقط به او می خندید. مرد جوان از روی زمین سنگی برداشت و با آن چند ضربه به سر مهلا زد. وقتی از مرگ او مطمئن شد، جسد را به آتش کشید.

آغاز تحقیقات

یک روز بعد از این جنایت خانواده مهلا به امید پیدا کردن دخترشان به دادسرای جنایی آمدند و درخواست کمک کردند. پدر دختر نوجوان بی اطلاع از سرنوشت تلخ مهلا به قاضی گفت: چند روزی است که دختر سیزده ساله ام به نام مهلا گم شده است. او از خانه به قصد رفتن به مدرسه اش بیرون رفته بود، اما دیگر برنگشت. نگرانش شده ایم همه اطراف و محله را زیر پا گذاشتیم به خانه دوستانش سر زدیم، اما هیچ خبری از دخترمان نیست.

کشف جسد سوخته

همزمان با طرح شکایت یک گروه کوهنوردی که برای ورزش به ارتفاعات کوی فراز رفته بود، تصمیم گرفتند برای استراحت داخل یک کانکس قدیمی بروند. آنها وقتی در کانکس را باز کردند با صحنه ای هولناک روبه رو شدند. جسد سوخته در گوشه ای از کانکس بود و بوی تعفن فضا را پر کرده بود.

آنها با مشاهده جسد با پلیس 110 تماس گرفتند و تحقیقات برای افشای راز این جنایت آغاز شد. کارآگاهان اداره آگاهی همراه قاضی دادسرای جنایی تهران به محل کشف جسد رفتند و در بررسی ها دریافتند چند روزی از جنایت می گذرد. عامل جنایت برای مخفی ماندن راز جنایت جسد را به داخل کانکس آورده و به آتش کشیده بود.

شناسایی هویت مقتول

جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و پزشکان پس از معاینات تحصصی، علت مرگ را اصابت ضربه های سنگین به سر مقتول اعلام کردند. از سوی دیگر با بررسی پرونده افراد فقدانی مشخص شد، جسد متعلق به مهلاست که خانواده اش ناپدید شدن او را اطلاع داده بودند. خانواده دختر نوجوان هم با حضور در پزشکی قانونی جسد را شناسایی کردند.

دستگیری قاتل

با شناسایی هویت مقتول، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله تازه ای شد. ماموران در نخستین گام با بررسی تماس های مقتول و ارتباطات او، به مرد جوانی به نام کاظم رسیدند که روز جنایت چند بار با تلفن همراه مقتول تماس گرفته بود. مردبیست و هفت ساله پس از دستگیر شدن در بازجویی ها منکر هرگونه ارتباطی با مقتول شد، اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: برای این که راز ارتباط پنهانی ام مخفی بماند، دست به این جنایت زدم.

با تکمیل تحقیقات، برای کاظم به اتهام قتل عمدی و جنایت بر میت، کیفرخواست صادر شد و پرونده برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

محاکمه قاتل

صبح دیروز متهم به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی و با حضور چهار قاضی مستشار پای میز محاکمه قرار گرفت.

در ابتدای جلسه دادگاه، نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: با توجه به محتویات پرونده، اعترافات متهم، درخواست اولیای دم و بازسازی صحنه قتل، ارتکاب جنایت از سوی کاظم محرز است و برای او درخواست مجازات قانونی دارم.

پدر مهلا هم به عنوان ولی دم برای قاتل دخترش درخواست قصاص کرد و گفت: حاضر به رضایت نیستم.

رییس دادگاه با تفهیم اتهام به کاظم از او خواست به دفاع از خود بپردازد که مرد جوان با قبول اتهامش گفت: از مدتی قبل از جنایت مهلا را فریب داده و با او دوست شده بودم. من متاهل هستم و به همین دلیل نمی توانستم زمان زیادی از روز را با او وقت بگذرانم. روز حادثه با او قرار گذاشتم و به ارتفاعات کوی فراز رفتیم. او می دانست من شیشه مصرف می کنم و راحت جلوی او مواد می کشیدم.

نزدیک یک معدن سنگ نشسته بودیم و من در حال کشیدن شیشه بودم. از او خواستم به ارتباطمان پایان دهیم، اما مهلا فقط می خندید و می گفت مرا دوست دارد. خنده هایش آزارم می داد. می ترسیدم همسرم متوجه این ارتباط شود. دوباره از او خواستم دیگر به من زنگ نزند، اما مهلا خواست برایش مانتو بخرم. این رفتارش آزارم می داد، به همین دلیل سنگی از روی زمین برداشتم و چند ضربه به سر او زدم. بیهوش شد و روی زمین افتاد. حتی با دیدن این صحنه هم به حالت عادی برنگشته بودم، جسدش را به کانکس متروکه ای که در آن اطراف قرار داشت، بردم. از موتورم بنزین کشیدم و با ریختن آن روی مهلا او را سوزاندم.

پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات دادگاه وارد شور شده و کاظم را به اتهام قتل عمد به قصاص و به دلیل جنایت بر میت به دیه محکوم کردند.

[ ]

نبرد مار کبری با سوسمار

 

نبرد مار کبری با سوسمار

[ چهار شنبه 24 دی 1393برچسب: نبرد مار کبری با سوسمار , ] [ 16:41 ] [ علیرضا ]
[ ]

تلاش نافرجام سگ برای پس گرفتن رختخواب از گربه

تلاش نافرجام سگ برای پس گرفتن رختخواب از گربه

[ ]

چاقوکشی در طبقه هفتم پاساژ علاءالدین!

خبرنگار ما گزارش داد: تازه آنجا بود که فهمیدیم شهرداری قرار است آن شب کار پاساژ علاءالدین و تخلفاتش را یکسره کند. این را از اطلاعیه ای خطاب به کسبه هم که در شهرداری ناحیه پیدا کردیم، می شد فهمید «شهرداری منطقه صرفا قصد اجرای رای قطعی کمیسیون ماده صد نسبت به بناهای خلاف طبقه هفتم و منفی 3 را دارد و عملیات اجرایی ناظر بر طبقات دیگر نمی باشد» و درخواست همکاری در هنگام اجرای رای مذکور و خودداری از تجمع یا اقدامات مخل نظم عمومی، اما اینطور نشد.

معطلی ما در شهرداری برای اجرای حکم نزدیک 5 ساعت ادامه یافت و در این اثنا، رئیس مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری و معاون شهرسازی منطقه 11 درباره سابقه تخلفات علاءالدین و مبنای حکم کمیسیون ماده صد توضیح دادند. بعد هم کاورهای شبرنگی به رنگ قرمز با کارت هایی بین ما توزیع شد که روی آن کلمه «خبرنگار» نوشته شده بود و هشدار دادند بدون این کاورها و کارت ها، نه تنها نمی توانیم وارد پاساژ شویم، بلکه امکان دارد هر بلایی سرمان بیاید.

ساعت حدود 12 بود که در ماشین های جداگانه به ساختمان دیگر شهرداری در زیر پل حافظ، دو کوچه بالاتر از علاءالدین رفتیم و نیم ساعتی هم آنجا منتظر ماندیم. موقع عبور از جلوی پاساژ، نگاهی دزدانه انداختیم: جمعیتی پراکنده از 200 متر قبل از پاساژ تا 30 تیر در گروه های چند نفره ایستاده بودند و نیروی انتظامی هم در گروه های چند نفره آنها را می پایید. همان موقع ماشینی جلوی پاساژ ایستاد و چهار نفر «قلچماق» با قیافه هایی آماده دعوا از آن پیاده شدند. دو خط قرمز کمانی بر چهره پاساژ هم مثل جای زخم، در تاریکی شب به طور تهدیدآمیزی برق می زد، انگار علاءالدین به پشتگرمی غول هایی که نه از چراغ جادو، بلکه از پراید و پیکان و وانت دسته دسته بیرون می ریختند، هشدار می دهد «اگر جرات دارید به من نزدیک شوید». جرات داشتیم.

ساعت از 12 گذشته بود که پا به پای مدیرعامل شرکت شهربان و حریم بان راه افتادم و احسان شریفی در طول مسیر گفت که 4 اکیپ شهربان مستقر در منطقه 11 همه امشب در اجرای عملیات شرکت دارند و در خدمت شهردار منطقه و ناحیه به عنوان مسئولان عملیات هستند. او گفت که در مقطعی از زمان در حدود 6-5 ماه پیش، شهربان اکیپ های ثابتی را در محدوده علاءالدین مستقر کرد تا جلوی جابجایی مصالح و ساخت طبقه 7 را بگیرند و در آن زمان موضوع کنترل شد، اما بعد حاجی علاءالدین زدن ساز خودش را از سر گرفت.

جلوی پاساژ همهمه ای در گرفته بود. تک و توک ماشین هایی که از جمهوری می گذشتند، جلوی علاءالدین نیش ترمز می زدند تا ببینند این همه آدم دم پاساژ چه می کنند. یکی از افسران پلیس جلوی در ایستاده بود و تنها ماموران پلیس را یکی یکی وارد می کرد و دستش را حائل سینه افراد متفرقه ای می کرد که می خواستند لابه لای پلیس ها به داخل بروند. در حالی که از هر سو صدای داد و بیداد می شنیدیم که «دوربین و فیلمبردار و عکاس اینجا چیکار می کنه؟؟ این خانوما رو چرا آوردین؟» راهمان را به سختی از بین جمعیت باز کردیم و با فشار از در کوچک و لوزی شکل به داخل خزیدیم.

علاءالدین آن پاساژ نورانی و پرصدای همیشگی نبود. نورهای سفید رنگ آن را به بیمارستان و کسبه پریشان احوال را به بیمارانی رو به احتضار شبیه کرده بود. کرکره همه مغازه ها پایین کشیده شده بود. پشت آسانسور، سردار علیپور، فرمانده یگان حفاظت شهرداری که فرماندهی عملیات را بر عهده داشت، نیروهای انتظامی را جمع می کرد و دستوراتی می داد و بعد آنها را متفرق می کرد. پلیس ها که به شدت نگران امنیت ما بودند، تنها به صورت میلیمتری اجازه پیشروی به ما می دادند. صدای یکی از آنها را شنیدم که به ما اشاره کرد و به همکارش گفت «اینا هم کار سختی دارن ها!» اما مشاور قالیباف یکباره ما را از پلکان اضطراری تاریک و باریک که بوی تعفن مشمئز کننده ای می داد، به منفی 3 برد.

خاک و خل، شیشه های شکسته، پله برقی واژگون با پله های تلنبار شده زیر پلکان، آهک و گچ و مصالح دیگر، نایلون های ریز ریز شده، کپه ای از جعبه مدل های مختلف گوشی موبایل، قفسه ها و کمدهای واژگون شده، همه در منفی 3 پخش و پلا بود. درهای آهنی و زنگ زده واحدها نیمه باز بود و داخل آنچه تا چندی پیش مغازه های تعمیرات موبایل پاساژ علاءالدین بود، هیچ نبود جز یخچالی کوچک، یک لوله موکت، برچسب های ال سی دی موبایل و معدود وسایل قراضه و رها شده. بوی نا نشان می داد مدت هاست منفی 3 به این روز افتاده است. با دیدن تیغه های نازکی که جلوی برخی مغازه ها کشیده شده بود، تازه فهمیدم مصالح ساختمانی برای چه آنجا بود. کارکنان اجرای احکام آمدند.

40- 50 نفر کارگر فسفری پوش، با بیل و کلنگ و تیشه به صف شدند و بعد به سوی مغازه های تیغه پوش رفتند. کلنگ اول که به جان علاءالدین افتاد، دست ها با دوربین و گوشی موبایل بالا رفت؛ همه می خواستند این لحظه تاریخی را ثبت کنند: شاخ غول علاءالدین شکست.

تیغه ها که پایین آمد، پشت آن مغازه هایی نمایان شد پر از جنس. پیدا بود صاحبان امید داشته اند شهرداری از تخریب منصرف شود و بعد از مدتی که آب ها از آسیاب افتاد، بیایند و کار و کاسبی را از سر بگیرند. مغازه های دارای جنس پلمب شد. به طبقه 7 رفتیم.

بارها و بارها به علاءالدین آمده بودم، اما هیچ وقت در ساعات کاری، وقتی مغازه های شیک و پیک با اجناس پرزرق و برق و گرانقیمت باز بودند، دقت نکرده بودم که علاءالدین چقدر کثیف، ناایمن، زهوار در رفته و درب و داغون است و این نکته ای بود که وقتی داشتم از پله های شیب دار و باریک 10 طبقه را از منفی 3 تا 7 بالا می رفتم، به آن پی بردم. اما وقتی به آن بالا رسیدم، فهمیدم که این پاساژ بی ریخت و بدقواره تا چه اندازه کعبه آمال و کاخ آرزوهای عده ای فریب خورده و مال باخته است.

طبقه 7 پاساژ 90- 80 مغازه دارد، اما آن شب کسی از علاءالدین نرفته بود: کرکره ها را پایین کشیده و جلوی در مغازه خود روی زمین چمباتمه زده بودند. چهره ها مثل عزاداران، همه خشمگین و تحریک شده از کلاهی که علاءالدین به سرشان گذاشته بود. مرد جوانی با عضلات ورزیده چنان های های گریه می کرد که نفسش بالا نمی آمد. برایش آب قند آوردند، اما انگار هیچ قندی دیگر نمی توانست کام او را شیرین کند. یکی می گفت فلانی خانه پدری اش را فروخته و این مغازه را با هزار امید و آرزو خریده. گوینده خودش 800 میلیون پرداخته و در ازای آن، حتی یک کاغذ هم نگرفته بود. می گفت «قانون علاءالدین همین است. هیچ کس سند ندارد». دیگری می گفت «حاج آقا پول ما رو خورده و یه آبم روش، حالا خودش متواری شده. میگن شماله، ولی مگه کسی دستش بهش می رسه؟ به از ما بهترون وصله». جوانی دیگر کرکره ها را بالا کشیده و در میان قفسه های خالی مغازه اش موبایل به دست نشسته بود، گویا تلاش می کرد با داد زدن در وسیله ای که این پاساژ به بورس آن معروف است، کسی را متقاعد کند که از بدبخت شدنش جلوگیری کند.

در یک راهرو مشغول مصاحبه با مال باختگان بودیم که از راهروی دیگر صدای داد و بیداد بلند شد. نگذاشتند ما جلو برویم تا آسیبی نبینیم. اما از دور می شد دید که جمعیت می کوشد جلوی فرود آمدن کلنگ بر کرکره مغازه را بگیرد. تا بفهمیم کی به کی است، از راهروی دیگر صدای فریادهای «الله اکبر» در فضا پیچید. به آن سو دویدیم، اما درگیری شده بود و چاقوها پشت سر همکارمان از غلاف ها درآمده بود و از ما خواستند طبقه را ترک کنیم. در حالی که از ترس مثل گنجشک می لرزیدیم، جانمان را برداشتیم و فرار کردیم.

طبقه همکف این بار مثل دفعه قبل خالی نبود. چند کاسب با قیافه های ماتم زده جلوی مغازه های تعطیل نشسته بودند. یکی از آنها شاکی بود که تا همین چند ساعت پیش هم به آنها گفته شده تخریب نمی شود، اما یکباره هجوم آورده اند. می گفت نمی گذارند به مغازه اش در طبقه 7 برود و وسایلش را بردارد «یه میلیارد جنس تو مغازمه. 600-700 میلیون هم چک و سفته مردم. آخه من چه جوری سه روزه همه زندگی مو تخلیه می کردم؟! بعدم اینا حکم واسه تخریب دارن، حکم هم دارن که من توی مغازه م نرم؟!»

یکی دیگر می گوید «ما کاسب قدیمی علاءالدین هستیم و یک سال و نیم پیش که اینجا مغازه خریدیم، گفتند اگر اینجا نخری از پاساژ میندازیمت بیرون! ما با همین پول می تونستیم تو پاساژ روبرویی مغازه بخریم و بی دردسر کار کنیم، اما مالک گفت اگه اون پاساژ مغازه بخرین، نمیذاریم وایسین کاسبی کنین.»

آن یکی می گوید «کلی از مغازه دارها پول نزول کردن، طلا فروختن، خونه فروختن و یه میلیارد و خورده ای پول دادن و مغازه خریدن، اما الان همه بدبخت شدیم. 10 نفر دارن از هر کدوم از این مغازه ها نون می خورن.» کاسبی دیگر از شهرداری شاکی است که دیر به یاد تخلفات علاءالدین افتاده «شما هر جای تهرون 4 تا آجر از دیوار خونه ت برداری، شهرداری میاد سراغت. بعد چطور ممکنه یه طبقه تو پاساژی که لااقل 40 میلیون از ملت آدرسشو دارن، بسازن و شهرداری این همه وقت صداش درنیاد؟! چطور حالا یاد علاءالدین افتاده؟

اینجا دعوای دو تا قدرته و دودش این وسط فقط به چشم ما میره». می پرسم شکایت کرده اید، می گوید هیچ سند و مدرکی ندارم. می پرسم پس در ازای این همه پول، چه گرفته ای؟ نامه ای را نشانم می دهد که رئیس سازمان نظام مهندسی مهرماه امسال خطاب به مدیر کل معماری و ساختمان شهرداری نوشته و گفته «ادامه عملیات ساختمانی جهت مقاوم سازی و اجرای طبقات هفتم و هشتم که مجوز آن کسب گردیده ... بلامانع است».

از در تنگ علاءالدین بیرون می آییم. ساعت 2 بعد از نیمه شب است. هوای شب خنک، اما غبارآلود است. جلوی در پاساژ همچنان ازدحام و همهمه است و تا بعد از سی تیر هم ماشین و آدم ایستاده. ماشین که از جلوی پاساژ حرکت می کند، نگاه آخر را به علاءالدین می اندازم و به حاجی علاءالدین فکر می کنم که الان در شمال لابد دارد ریشش را می تراشد، چون گفته بود اگر توانستید تخریب کنید، این کار را می کنم. به مرد عضلانیی فکر می کنم که مثل بچه ها های های گریه می کرد. به کلنگی فکر می کنم که لابد هنوز دارد تیشه به ریشه آدم های فریب خورده و ورشکسته می زند و به خانه پدری ای فکر می کنم که فروخته شد تا علاءالدین کاخ آرزوهای پسر شود، اما.... شد؟

جزییات حادثه شب گذشته در گلپایگان

 

دو سارق مسلح دیشب(شب چهارشنبه ) راننده یک خودروی سواری پیکان را در شهرگلپایگان با اسلحه تهدید کرده و خودروی وی را به سرقت بردند.

 

در جریان این سرقت که در منطقه 'مسجد حاجی ' شهر گلپایگان رخداد ،سارقان مورد تعقیب پلیس قرار گرفتند و صدای شلیک گلوله نیز شنیده شد اما طبق اخبار واصله در این ماجرا هیچ کس آسیب ندیده است .

بر اساس این گزارش، سارقان پس از مواجه شدن با اقدام سریع پلیس ، خودروی مسروقه را در مسیر گلپایگان به روستای سعید آباد واقع در شمال غرب این شهر رها کرده و متواری شدند.

منابع رسمی تاکنون گزارشی در خصوص این حادثه منتشر نکرده اند .

شهرستان گلپایگان طی هفته جاری شاهدحوادث بی سابقه ای بود ،شنبه شب گذشته درجریان درگیری بین پلیس این شهر و افراد مسلح سه مامور پلیس و دو شهروند توسط سارقان به شهادت رسید و 6 نفر دیگر مجروح شدند .

در این درگیری یکی از سارقان نیز به هلاکت رسید و دو تن دیگر متواری شدند . فرماندار شهرستان گلپایگان روز سه شنبه به خبرنگاران گفت: جنازه این سارق مسلح شناسایی و مشخص شد وی ساکن اصفهان بوده است.

[ چهار شنبه 10 دی 1393برچسب:جزییات حادثه شب گذشته در گلپایگان , حادثه گلپایگان, ] [ 23:36 ] [ علیرضا ]
[ ]

شهادت 3نیروی ‎سپاه ‎در حمله ‎تروریستی‌ سراوان

 

سرگرد اکبر عبدالله نژاد، بسیجی موسی نصیری بیات و ستوان سوم قدرت الله ماندنی 3 شهید این حمله تروریستی بودند.

 عصر روز گذشته در ادامه حملات گروهک های تروریستی به مرزهای کشور، 3 تن از نیروهای سپاه به شهادت رسیدند.


این حمله تروریستی در منطقه سراوان حوالی میل مرزی 190 و 191 اتفاق افتاد و نیروهای سپاه نیز که برای خدمت رسانی به مردم مناطق محروم و فراهم کردن امنیت در حال انجام ماموریت بودند در کمین تروریست ها گرفتار شده و به شهادت رسیدند.


[ سه شنبه 9 دی 1393برچسب:شهادت 3نیروی ‎سپاه ‎در حمله ‎تروریستی‌ سراوان , ] [ 1:10 ] [ علیرضا ]
[ ]

حال و هوای "سردار سامرا" در آخرین دیدار

 

 

سردارشهید حمید تقوی مجاهد غیرتمند سال‌‌های متمادی جهاد علیه مستکبران عالم، تنها مزدش شهادت بود تا با ریختن خون پاکش بر شن‌های کربلا به مرید و مرادش لبیک بگوید. وی از فرماندهان قرارگاه رمضان در دوران دفاع مقدس بود که دیروز در حین انجام مأموریت مستشاری برای مقابله با تروریست‌های داعش به شهادت رسید.

این سردار رشید اسلام پس از دوران دفاع مقدس در عرصه‌های مختلف پاسداری از انقلاب اسلامی و مقابله با دشمنان اسلام و جبهه‌ مقاومت و بیداری اسلامی نقش‌آفرینی‌های ارزشمند و ماندگاری داشت و سرانجام در حین انجام مأموریت مستشاری به ارتش و بسیج مردمی عراق برای مقابله با تروریست‌های تکفیری و داعش در شهر سامراء و در جوار مرقد مطهر امام عسگری (ع) به شهادت رسید.

 شهید احمد تقوی در سال 1338 در اهواز محله کوت عبدالله به‌ دنیا آمد و فرزند بزرگ خانواده بود. شهید تقوی با شروع انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی(ره) در اهواز به تشکیل گروه‌هایی به صورت مخفی پرداخت و در همان زمان شروع به مبارزه کرد. در سال 55 به دلیل این مبارزات ساواک او را تحت نظر گرفت و چند باری باعث شد که خانه وی را بازرسی کنند.

متن زیر حاصل گفت‌وگوی اختصاصی برادر این شهید والامقام با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرساست:

برادر شهید تقوی گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شهید تقوی جزء اولین کسانی بود که وارد سپاه شد. در همان روزهای ابتدای جنگ با جمع آوری نیروهای با استعداد و شجاع بومی منطقه دشت آزادگان اقدام به تشکیل واحد اطلاعات عملیات در جبهه سوسنگرد نمود تا بتواند با شناسایی‌های به موقع، تحرکات دشمن متجاوز را بگیرد.

تصویر شهید سردار حمید تقوی در حین انجام وظیفه مستشاری درعراق

وی افزود: وقتی موضوع عراق به میان آمد، به عراق رفت و شروع به فعالیت کرد و دیروز در یکی از درگیری‌ها شدیدی که در اطراف حرمین عسکریین اتفاق افتاد، توسط یکی از نیروهای تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

بردار شهید تقوی در اینجای مصاحبه با بغضی که در گلو داشت؛ در مورد ویژگی های برادش گفت: یکی از صفات بارز او خستگی ناپذیری بود و تا زمانی که عملیات‌ها اجرا می‌شد همیشه در صحنه حاضر بود و گاه اتفاق می‌افتاد تا ماه‌ها او را نمی‌دیدیم و همیشه می‌گفت من وقف اسلام هستم و باید دینی را که بر گردن دارم ادا کنم.

وی به نقش شهید تقوی در دوران دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: شهید تقوی در جنگ یکی از نیروهای اطلاعات عملیات بود. در جنگ طوری عمل کرد که به سرعت تبدیل به یکی از فعال‌ترین عناصر اطلاعات عملیات جبهه‌ها در جنوب و در بخش برون مرزی شد.

وی افزود: شهید تقوی همیشه از شهادت می گفت و همیشه ذکر لب او "اللهم ارزقنی توفیق شهاده فی سبیل الله" بود؛ همیشه آرزوی شهادت داشت و اینکه به دوستان، پدر و برادر شهیدش بپیوند.

سردار شهید حمید تقوی چند لحظه بعد شهادت

عبدالامیر تقوی برادر شهید تقوی تصریح کرد: آخرین دیدار با برادرم به دو ماه گذشته بر می‌گردد، از حال و هوای او می‌دانستم که این آخرین دیدار من با اوست، خیلی آرام بود و وقتی که عکس شهادتش را دیدم همان آرامش را داشت و انگار خواب بود و بعد از 35 سال تلاش بی وقفه در راه خدا، به خدای خودش پیوسیت.

در ادامه برادر شهید تقوی گفت: از شهید حاج حمید تقوی 4 فرزند به یادگار مانده است که اینها راه پدر خود را ادامه خواهند داد.

سردار شهید حمید تقوی چند لحظه بعد شهادت

عبدالامیر تقوی در پایان با اشاره به اینکه حمید فردی بسیار سادهزیستی بود و به هدفش رسید، گفت: در قسمتی از وصیت برادرم آمده است که من را در کنار پدر بزرگم دفن کنید نمی‌خواهم قسمتی از قطعه شهدا را مال خود کنم.

انتهای پیام/

[ ]

بدترین رویدادهای طبیعی سال 2014

 

در بین حوادث طبیعی که در سال 2014 میلادی در دنیا رخ داد، از 10 مورد می‌توان به عنوان بدترین‌های سال نام برد.

همه‌ساله در سراسر جهان هستی شاهد رویدادهای تلخ و ناگوار طبیعی هستیم که جان هزاران نفر را در دنیا می‌گیرد. سیل، زمین لرزه و رانش زمین در هر نقطه دنیا می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد کند. بسیاری از مردم، عزیزان خود را در حوادث طبیعی از دست می‌دهند و هرگز چنین حوادث تلخی را فراموش نمی‌کنند. دانشمندان و کارشناسان محیط زیست تغییرات شدید آب و هوایی را علت اصلی افزایش چنین حوادثی عنوان می‌کنند. با وجود این بسیاری از مردم به این حوادث بی‌توجه هستند و تلاش چندانی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی و بهبود وضعیت انجام نمی‌گیرد. نیروی طبیعت همواره می‌تواند هزاران بار قوی‌تر از بمب‌ها و موادمنفجره‌ای باشد که بشر امروز موفق به تهیه آنها شده است. در این گزارش به 10 بلای طبیعی خانمان برانداز دنیا نگاهی کوتاه می‌اندازیم.

 

زمین لرزه چین

 

در سیزدهم مرداد امسال زمین‌لرزه شدیدی در استان یوننان چین با قدرت 6.5 ریشتر در عمق 10 کیلومتری زمین باعث مرگ 381 تن شد که بیش از هزار و 800 تن نیز زخمی شدند. شدت این زلزله به حدی بود که 12 هزار واحد مسکونی تخریب شد. برای نجات حادثه‌دیدگان بیش از دو هزار و 500 نظامی ارتش به حالت بسیج درآمده بودند. این زلزله در چین باعث قطع برق و ارتباطات مخابراتی شد و بزرگراه‌های منطقه را ویران کرد.

 

سیل در جامو و کشمیر

 

سیل ویرانگری که در منطقه جامو و کشمیر هند در تاریخ 21 اکتبر 2014 (29 مهرماه سال جاری) اتفاق افتاد زندگی هزاران تن را تحت تأثیر قرار داد. این سیل در مرز پاکستان نیز خسارات زیادی به بومیان وارد کرد.

 

در این حادثه طبیعی 277 نفر در هند و 280 نفر در پاکستان جان سپرده‌اند. سیلاب بسیاری از مسیرهای عبور و مرور را فراگرفت که نجات حادثه‌دیدگان را برای امدادگران دشوار کرده بود. امدادگران مجبور شدند برای نجات مردم از قایق و هلی‌کوپترهای امداد استفاده کنند.

 

رانش زمین در نپال

 

8 آگوست 2014 (17 مرداد 1393) نپال شاهد یکی از مرگبارترین رانش‌های زمین بود. بر اثر رانش زمین در روستایی دورافتاده در کاتماندو دست‌کم 156 تن جان سپردند و هزاران نفر بی‌خانمان شدند در حالی که بسیاری از خانه‌ها زیر گل و لای مدفون شده بود. برای نجات جان قربانیان ارتش و امدادگران به حالت بسیج درآمده بودند و در دل کوهستان اجساد قربانیان را از زیر آوار بیرون می‌کشیدند.

 

رانش زمین در ژاپن

 

رانش زمین در هیروشیمای ژاپن در 24 آگوست 2014 باعث مرگ 52 نفر و ناپدید شدن بیش از 28 تن شد. بیش از سه هزار امدادرسان برای بیرون کشیدن پیکر نیمه‌جان زندگان و اجساد قربانیان از میان گل و لای دست به‌کار شده بودند. امدادگران برای نجات قربانیان از هلی‌کوپترهای امداد استفاده می‌کردند.

 

رانش زمین در بروندی

 

رانش زمین در جمهوری بروندی در آفریقای مرکزی در بهمن 1392 جان بیش از 60 تن را گرفت. بارش بی‌سابقه باران در پایتخت بروندی باعث رانش زمین و تخریب بسیاری از خانه‌ها شد. قربانیان این واقعه طبیعی در زیر گل و لای مدفون شده بودند. امدادگران می‌گویند بیرون کشیدن اجساد قربانیان از میان گل و لای کاری بسیار سخت و دشوار بود.

 

در پی این حادثه دولت بروندی دو روز را عزای عمومی اعلام کرد.

 

سیل و رانش زمین در کلمبیا

 

بارش باران‌های سیل‌آسا در کلمبیا بیش از 18 هزار تن را بی‌خانمان کرد. در پی این واقعه طبیعی 38 تن جان خود را از دست دادند و هزاران نفر مجبور به ترک خانه‌هایشان شدند. بر اساس گزارش‌های رسیده 32 ایالت در کلمبیا تحت تأثیر این سیل قرار گرفتند. به دلیل تخریب پل‌های ارتباطی، عملیات امدادرسانی با دشواری انجام گرفت.

 

سیل در مراکش

 

جاری شدن سیل در 21 نوامبر سال 2014 میلادی - 30 آبان ماه 93 - در مراکش جان بیش از 30 تن را گرفت.

 

به گزارش خبرگزاری‌ها آب رودخانه «تام سورت» طغیان کرده و باعث خرابی بیش از 100 جاده و شش بزرگراه اصلی این کشور شده بود.

 

بسیاری از رانندگان با وسایل نقلیه‌شان در میان سیلاب گرفتار شدند و ساعت‌ها در انتظار امدادگران ماندند.

 

سیل در اندونزی

 

رانش زمین و سیل در اندونزی درسال 2014 جان 95 تن را گرفت و 58 تن هم ناپدید شدند. سازمان ملی مدیریت بلایای طبیعی اندونزی اعلام کرد که عملیات گسترده‌ای برای یافتن این قربانیان صورت گرفت اما اثری از آنها به دست نیامد. در این رانش حدود دو هزار خانوار مجبور به تخلیه منطقه و خانه‌هایشان شدند و دولت برای مراقبت از آسیب‌دیدگان این بلای طبیعی آنها رابه اقامتگاه‌های موقتی منتقل کرد. آمارها نشان می‌دهد که سیل و زلزله، در کشور اندونزی بسیار اتفاق می‌افتد و همه ساله زندگی هزاران نفر را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 

سیل مرگبار در فرانسه و ایتالیا

 

جاری شدن سیل مرگبار در پرووانس فرانسه باعث طغیان آب دریا و رودخانه‌ها شد. این حادثه که در 25 نوامبر 2014 اتفاق افتاد زندگی بسیاری از ساکنان منطقه را تحت تأثیر قرار داد. قربانیان سیل در فرانسه به بیش از 9 تن و در ایتالیا به دو تن رسید. بسیاری از جاده‌های ارتباطی تخریب شد و خسارت‌های فراوانی به بار آورد.

 

طوفان و برف در آمریکا

 

طوفان و برف در 20 نوامبر 2014 (29 آبان 93) در آمریکا جان بیش از 20 تن را گرفت. بوران در شمال شرقی آمریکا باعث خرابی و خسارات شدیدی در هفت ایالت آمریکا شد.صدها هزار نفر از مردم پس از بارش برف سنگین در خانه‌ها و اتومبیل‌هایشان در جاده گیر افتاده بودند و قادر به خروج از خانه یا نجات از جاده‌ها نبودند. بسیاری از جاده‌ها یخ بسته بود و باد شدید مانع حرکت اتومبیل‌ها در خیابان‌ها می‌شد.

[ ]

دستگیری احضارکننده روح در یزد

 

رییس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی استان یزد از دستگیری فرد شیادی که به بهانه های طلسم، جادو و احضار روح اقدام به فریب افراد ساده لوح می کرد خبر داد.

 
سرهنگ رضا رضایی اظهار کرد: پلیس امنیت عمومی استان یزد با انجام یک کار اطلاعاتی فردی شیاد و رمالی را که با فریب افراد ساده لوح به بهانه های احضار روح، جن گیری و هیپنوتیسم آنها را سرکیسه می کرد و از این طریق برای خود کسب درآمد کرده بود شناسایی و دستگیر کرد.
 
وی افزود: این فرد که دارای مراجعه کنندگان زیادی از مناطق مختلف شهر یزد بود به اتهام کسب درآمد نامشروع، اختلاف افکنی در بین خانواده ها، ترویج خرافات، اغفال و انحراف دختران و پسرها به مقامات قضائی معرفی شد.
 
رضایی تصریح کرد: در بازرسی از محل کار این متهم یک دستگاه ریسیور ماهواره، چندین جلد کتاب های دعانویسی و جزوه های هیپنوتیسم و همچنین تعدادی از اجزاء حیوانات برای طلسم و جن گیری کشف شد.
 
رییس پلیس امنیت عمومی استان یزد یادآور شد: همشهریان این نکته را مد نظر داشته باشند که مراجعه به چنین افرادی برای رفع گرفتاری ها و مشکلات خانوادگی جز دردسر و گرفتاری های بعدی هیچ نتیجه دیگری در بر نخواهد داشت.

[ یک شنبه 30 آذر 1393برچسب:دستگیری احضارکننده روح در یزد , ] [ 21:45 ] [ علیرضا ]
[ ]

گوش بریده شده زن جوان ، هدیه مرد به همسرش!

 

ساعت 7.5صبح 23 آذرماه رهگذران در بزرگراه الغدیر یافت‌آباد تهران با جسد نیمه‌سوخته زن جوانی روبه‌رو شدند که در گوشه‌ای روی زمین افتاده بود.

وقتی ماجرای این جنایت آتشین به پلیس مخابره شد خیلی زود بازپرس بستان زاده از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران و تیمی از اداره ویژه قتل پلیس آگاهی خود را بالای سر جسد زن ناشناس رساندند و دیدند زنی 30 ساله نه تنها به طرز فجیعی کشته شده بلکه قاتل با بریدن گوش‌های وی و ریختن نفت روی لباس‌هایش زن جوان را به آتش کشیده و سپس به این بزرگراه انتقال داده است.

در حالی که بازپرس جنایی دستور داده بود تا مشخصات زن نیمه‌سوخته شناسایی  شده و کارآگاهان پرده از جزئیات قتل بردارند همزمان عامل قتل یک راننده آژانس در شهرک ولیعصر دستگیر شد و با اعترافات هولناکی ناباورانه پرده از قتل زن ناشناس برداشت.

قتل راننده آژانس

روز 4 مردادماه سال‌جاری جسد مرد ناشناسی در بزرگراه آزادگان پیدا شد که تجسس‌ها نشان داد قربانی «احسان مقامی» نام داشته و راننده آژانس خودرو در شهرک ولیعصر بوده است که آخرین بار در اقدامی عجیب مسافر خود را ناگهان از خودرویش پیاده کرده بود.

کارآگاهان پی بردند همان روز جنایت، احسان 10 دقیقه پس از سوار کردن یک مسافر از برابر  آژانس، وی را پیش از رسیدن به مقصد پیاده کرده و به طرز مرموزی ناپدید شده است.

وقتی خودروی پراید احسان چند روز بعد و به صورت رها شده در شهرک ولیعصر پیدا شد تجسس‌های کارآگاهان جنایی تهران که با دستور قاضی دادسرای فشافویه واردعمل شده بودند مشخص کرد احسان با مرد 24 ساله‌ای به نام مجید اختلاف مالی شدید داشته و مجید 600 هزار تومان به وی بدهکار بود.

وقتی مجید تحت تعقیب گرفت کارآگاهان با فرار مجید و زندگی پنهانی‌اش روبه‌رو شدند و اقدامات اطلاعاتی برای ردیابی مخفیگاه و پاتوق‌هایش کلید خورد.

همین کافی بود تا مجید ساعت 10و5 شب 24 آذرماه در حالی که سوار بر پرایدی در شهرک ولیعصر تردد می‌کرد به محاصره پلیس درآید و ناچار به تسلیم شد.

سرنخی در مخفیگاه

کارآگاهان که برای یافتن سرنخ‌هایی از قتل راننده آژانس بلافاصله به مخفیگاه مجید رفته بودند در بازرسی‌های خود با سرنخی باور نکردنی روبه‌رو شدند که از بی‌رحم بودن این جنایتکار پرده برداشت و رازگشای دومین جنایت شد.

مأموران در خانه مجید که در شهرک اندیشه قرار داشت به محتویات یک قوطی پر از الکل مشکوک شده و در بررسی‌های بیشتر دیدند دو گوش متعلق به انسان داخل آن قوطی الکل قرار دارد و باتوجه به شکل و شمایل بویژه سوراخ لاله گوش مخصوص گوشواره مطمئن شدند که متعلق به یک زن است.

حل معمای جسد نیمه سوخته زن

وقتی گوشی موبایل زن جوان نیز از خانه مجید به دست آمد این مرد چاره‌ای جز اعتراف ندید و گفت: چندماه پیش با زنی به نام معصومه آشنا شدم، وی تنها بود، رابطه ما خیلی زود آشکار شد و رفتارهای معصومه باعث شروع اختلافات شدید من با همسر و خانواده‌ام شد. وقتی از او خواستم از زندگی‌ام بیرون برود نپذیرفت تا اینکه روز قتل با چاقو چند ضربه به معصومه زدم و برای ثابت کردن حرف‌هایم به همسرم، تصمیم گرفتم گوش‌های وی را بریده و به خانه ببرم تا به همسرم نشان بدهم و وی دست از سرم بردارد.

مجید درخصوص قتل راننده آژانس نیز گفت: 600 هزار تومان بدهی باعث شده بود من از دست احسان فراری شوم تا اینکه روز قتل به وی زنگ زدم و خواستم سر قرار بیاید و پولش را بگیرد، وقتی آمد به او گفتم پول ندارم، با هم دعوا کردیم و من با چاقو وی را هدف قرار دادم، سوار بر پرایدش فرار و سپس خودرو را در گوشه‌ای رها کردم.

 

[ چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:گوش بریده زن جوان ، هدیه مرد به همسرش! , ] [ 21:16 ] [ علیرضا ]
[ ]

نجات خواهرزاده از مجازات قصاص

 

پسري كه متهم است دايي‌اش را به قتل رسانده در جلسه محاكمه گفت كه مقتول او را به خاطر بي‌كاري‌اش سرزنش مي‌كرد.

 صبح امروز نماينده دادستان تهران مقابل هيات قضايي شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت و كيفرخواست را شرح داد. او گفت پسري كه ماموران بدرقه او را از زندان به دادگاه منتقل كرده اند بهادر نام دارد. او تيرماه سال گذشته بعد از قتل دايي‌اش كه بهروز نام داشت بازداشت شد و در همه مراحل بازجويي‌هم به جرم خودش اقرار كرده است. هرچند اولياي دم با حضور در دادسرا از او علام گذشت كرده‌اند اما درخواست مي‌كنم تا از جنبه عمومي جرم مجازات شود.

سپس متهم در جايگاه قرار گرفت و گفت قبول دارم كه مرتكب قتل شده‌ام اما از حادثه‌اي كه اتفاق افتاده پشيمان هستم. خانواده‌ام از من اعلام گذشت كرده‌اند و از شما هم درخواست گذشت دارم.

بهادر گفت من بيكار بودم و مقتول هر وقت من را مي‌ديد تحقيرم مي‌كرد. روز حادثه در خانه بودم كه دايي‌ام وارد شد. دوباره سر همان موضوع با من مشاجره كرد. من كنترل خودم را از دست دادم و با چاقو ضربه‌اي به او زدم كه فوت شد. متهم در اخرين دفاع هم گفت من قصد كشتن نداشتم. براي يك لحظه كنترل خودم را از دست دادم و حادثه اتفاق افتاد. هيات قضايي سپس وارد شور شدند.

[ چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:نجات خواهرزاده از مجازات قصاص , ] [ 21:5 ] [ علیرضا ]
[ ]

فعاليت‌ آتشفشان‌ها در سال 2014

 

در سال 2014 از فعاليت‌ آتشفشاني برخي ارتفاعات در كشورهاي اندونزی، ایسلند، ژاپن، اکوادور، ایتالیا و ايالت‌هاي آلاسکا و هاوایی آمريكا تصاويري ثبت شده كه در ادامه ملاحظه مي‌كنيد.

http://javanonline.ir/files/fa/news/1393/9/26/114642_293.jpg

http://javanonline.ir/files/fa/news/1393/9/26/114645_732.jpg

http://javanonline.ir/files/fa/news/1393/9/26/114662_715.jpg

 تصاویر زیبا در ادامه مطلب


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:فعاليت‌ آتشفشان‌ها در سال 2014 ,آتشفشان‌ها , ] [ 19:18 ] [ علیرضا ]
[ ]

مخزن CNG پر از تریاک!

 

فرمانده انتظامی شهرستان میناب گفت:مامورین مبارزه با مواد مخدر این شهرستان تریاک جاسازی شده در مخزن سی ان جی یک دستگاه خودروی پژو را کشف کردند.

سرهنگ جهانگیرجوادی زاده سه شنبه در گفت و گو با ایرنا افزود:مامورین انتظامی بخش سندرک هنگام کنترل خودروهای عبوری به یک دستگاه پژوی 405مشکوک شدند که پس ازبازرسی،51 کیلو گرم تریاک که به طرزماهرانه در مخزن سوخت سی ان،جی جاسازی شده بود، کشف کردند.

وی ادامه داد:دونفر متهم دستگیر و به همراه خودرو ومواد کشف شده تحویل مراجع قضایی شدند.

وی ادامه داد:همچنین مامورین پاسگاه انتظامی بخش توکهور هنگام گشت زنی درمحور اصلی روستای سرنی به یک دستگاه موتورسکلیت مشکوک شده که راکبین به علت ناهمواری مسیرموتورسکلیت رها ومتواری می شوند،ودر بازرسی از موتورسکلیت 16کیلوگرم مواد محدر ازنوع تریاک که در زین موتور جا سازی شده بود کشف و به همراه موتورسکلیت تحویل مراجع قضایی شد.

شهرستان میناب با300هزارنفری در90کیلومتری شرق بندرعباس قراردارد

[ سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:مخزن CNG پر از تریاک!, ] [ 22:25 ] [ علیرضا ]
[ ]

شلیک گلوله داعشی‌ها به 2 زائر چهارمحالی

 
فرماندار شهرستان سامان از زخمی‌شدن دو زائر استان چهارمحال و بختیاری در پی شلیک گلوله داعشی‌ها در مسیر سامرا به کربلا خبر داد.


سعید صالحی با بیان اینکه این زائران از اهالی روستای مارکده از توابع شهرستان سامان هستند، تصریح‌کرد: آقایان "غلام‌علی شاهسون" فرزند مسعود و "حسین عرب" فرزند امیدعلی در سامرا مورد هدف گلوله‌های گروه داعش قرار گرفتند.

صالحی با اشاره به بستری‌شدن این دو در بیمارستان‌های مشهد و اصفهان، خاطرنشان کرد: در حال حاضر حال عمومی "حسین عرب" مساعد است اما "غلام‌علی شاهسون" از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست.

وی خاطرنشان کرد: این دو زائر در 12 آذرماه برای زیارت حرم امام‌حسین(ع) به عراق سفر کرده بودند.

یوسف آقابزرگی، رییس حج و زیارت چهارمحال و بختیاری نیز با تایید این خبر، گفت: گفته می‌شود این زائران برای کار عمرانی به عراق سفر کرده بودند.

[ سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:شلیک گلوله داعشی‌ها به 2 زائر چهارمحالی , ] [ 22:22 ] [ علیرضا ]
[ ]

اسیدپاشی و چاقوكشي در تهران؟!

 

يك خبرگزاري داخلي اخباري از اسیدپاشی در تهران منتشر كرده است.


 روز دوشنبه حوالی ساعت پنج عصر در منطقه ی سازمان برنامه، موتور سوارانی که صورتشان را پوشانده بودند اقدام به اسید پاشی کردند. راکبین این موتورسیکلت پس از اسید پاشی بر صورت دختر جوان فرار کردند. هنوز اطلاع دقیقی از دلایل این اسید پاشی در دست نیست. مسئولین در حال بررسی این موضوع هستند. همچنین روز گذشته خبر چاقو خوردن دختر دانش آموزی در منطقه ی نازی آباد منتشر شد. این دانش آموز دبیرستانی که در راه بازگشت به خانه بود بعد از اصابت ضربات چاقو به بیمارستان منتقل شد. چند ساعت پس آن هم یک پسر دانش آموز را با ضربات چاقو زخمی کردند. از دلایل و فاعلان این حادثه ی خیابانی هم اطلاعات زیادی در دست نیست.

ماجرای اسید پاشی‌ها، سریالی نیست
در همين حال يك نماینده مجلس با بیان اینکه سریالی بودن ماجرای اسید پاشی بعید است ، عنوان کرد: به عقیه ی بنده سریالی بودن چنین ماجرایی بعید است و به طور حتم فکر می کنم به دلیل ضعیف عمل کردن نیروهای انتظامی این واقعه در جامعه شیوع پیا کرده است.

ابراهيم نكو در ادامه افزود: برخی افر اد و مسئولین درباره ی چنین رویدادی اظهار نظر های ضد و نقیضی می کنن که این درست نیست. نکو با بیان اینکه، هر چه زودتر باید گامی برداشت تا عاملان اسید پاشی را محکوم شوند، عنوان کرد: اسید پاشی یک حرکت زشت و زننده است که باید عاملامنش را محکوم کرد اما در این میان برخی ها می گویند محکوم کردن این افراد جنبه ی سیاسی دارد در صورتی که باید بدون هیچ تاملی آنها را ستگیر کرد و هیچ فردی به خودش اجازه نهد که چنین اقدام وقیحانه ای را سیاسی تلقی کند.

او ضعیف بودن نیروهای انتظامی را در برابر عاملان اسید پاشی علل اصلی شیوع این واقعه در جامعه دانست و در این باره گفت: دستگاه قضا با چنین حرکت هایی باید برخورد تندی داشته باشد و هر چه زودتر باید آن را پیگیری و ریشه یابی کند. همچنین گروه ویژه ای را برای برخورد با عاملان آماده سازد.

او در ادامه افزود: در حقیقت اگر با عاملان اسد پاشی برخورد نشود، دست تبهکاران برای جرم و جنایت باز می شود. نکو با بیان اینکه چنین حرکت های زشتی برازنده ی کشور ما نیست، عنوان کرد: مسئولین و دستگاه قضا باید با هکاری یکدیگر چنین مسئله ای را به زودی پیگیری کنند چرا که این حرکت های زشت و وقیحانه درخور و برازنده ی کشور ایران نیست.

[ سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:اسیدپاشی و چاقوكشي در تهران؟! , ] [ 22:14 ] [ علیرضا ]
[ ]

دستگیری معاون جعلی دادستان نظامی تهران

 

به گزارش  سازمان قضایی نیروهای مسلح، اسفند ماه سال گذشته فردی به دفتر شرکت خدمات مهندسی در خیابان نیاوران تهران مراجعه‌ و با نشان دادن کارت جعلی، خود را بازپرس و معاون دادستان نظامی تهران و دارای مدرک تحصیلی دکترای حقوق تجارت معرفی می‌کند.
 
بر اساس این گزارش، وی با اظهار این که می‌تواند در امور حقوقی با شرکت همکاری کند، حل مشکل دو ملک متعلق به شرکت را در مراجع قضایی برعهده می‌گیرد. نامبرده پس از گذشت مدتی با ارائه یک سری احکام قضایی جعلی مدعی می‌شود که موفق به حل مشکل پرونده ها شده و بابت این کار مبلغ 311 میلیون تومان از شرکت می‌گیرد.
 
پس از مدتی مدیران شرکت متوجه جعلی بودن احکام می‌شوند ولی متهم  به طرق مختلف آنان را تهدید می‌کند که در صورت افشای موضوع، برایشان مشکل ایجاد کند.
 
در نهایت یکی از مدیران شرکت، موضوع را به حفاظت و اطلاعات سازمان قضایی نیروهای مسلح گزارش می‌کند که برای جلوگیری از متواری شدن و استمرار سوء استفاده‌های متهم، با حکم مراجع قضایی و انجام یکسری اقدامات اطلاعاتی، فرد جاعل دستگیر و و به اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع و غصب عنوان، بازداشت شد.
 
وی به همین شیوه از شخص دیگری نیز 25میلیون تومان دریافت و قرار بوده بعد از پایان کار 200 میلیون تومان دیگر بگیرد که دستگیر می‌شود.
 
محمد علی حاجی احمدی، معاون مدیرکل حفاظت و اطلاعات سازمان قضایی نیروهای مسلح در این ارتباط به همه هموطنان توصیه کرد که تحت تأثیر سخنان افراد فرصت طلب و سودجو که با برقراری ارتباط ناسالم سعی در مخدوش کردن چهره دستگاه قضایی و کارکنان خدوم آن را دارند، قرار نگیرند.
 
وی تصریح کرد: دستگیری بسیاری از کارچاق‌کنان و جاعلین بر اساس گزارش‌های مردمی بوده است که حتی منجر به کشف جرایم بزرگ شده و همواره سپاسگزار و قدردان همکاری مردم هستیم.
 
معاون مدیرکل حفاظت و اطلاعات سازمان قضایی نیروهای مسلح گفت: حفاظت اطلاعات سازمان قضایی نیروهای مسلح با شماره تلفن 82902526 و  نمابر 82902563 و سامانه پیامکی 50002911406  همچنین از طریق درگاه موجود در سایت سازمان قضایی نیروهای مسلح به آدرس www.imj.ir آماده دریافت گزارش های مردمی است.

[ ]

جزئیات ‌تصادف خونین در نزدیکی مرز مهران

 

سخنگوی اورژانس کشور اسامی ۱۱ نفر از بازماندگان تصادف در عراق را که به بیمارستان مهران منتقل شدند، اعلام کرد.

 فرمانده پلیس راه ایلام گفت:‌ حادثه رانندگی در نزدیکی مرز مهران در خاک عراق 21 ‌مجروح و هشت کشته‌ بر جای گذاشت.

نورالله خادم امروز اظهار داشت: این حادثه رانندگی در 25 کیلومتری مرز مهران در خاک کشور عراق روی‌ داده است.

وی ادامه داد: این حادثه مرگ بار براثر برخورد یک دستگاه اتوبوس با دو دستگاه ون روی ‌داده که در مجموع 21 مجروح و 8 کشته برجای گذاشت.

فرمانده پلیس راه استان ایلام گفت: عوامل پلیس راه ایلام برای بررسی علل این حادثه و همچنین انتقال مجروحان و کشته‌شدگان به منطقه روی‌داده این تصادف اعزام شدند.

خادم تصریح کرد:‌ همه مجروحان و کشته‌شدگان این حادثه به داخل کشور و به مراکز درمانی استان ایلام انتقال یافتند.


اسامی ۱۱ نفر از بازماندگان تصادف در عراق

سخنگوی اورژانس کشور اسامی ۱۱ نفر از بازماندگان تصادف در عراق را که به بیمارستان مهران منتقل شدند، اعلام کرد.

مجتبی خالدی اسامی ۱۱ نفر از بازماندگان تصادف صبح امروز در محور بدره-مهران را اعلام کرد.

وی ادامه داد: رقیه علیزاده 32 ساله از قم، مینا صادقی 3 ساله از قم، ابراهیم صادقی 32  ساله از قم، شاه‌گل مجیدی 39 ساله از قم، گل‌بیدی عبدالخلیل 54 ساله تبعه افغان، فاطمه میرزابیگی، قاسم میرزا بیگی، گلی ایمانی، مجید یوسف زاده ۴۰ ساله از قزوین، ابوالفضل یوسف زاده از قزوین و هادی محمدی 32 ساله از محلات از مصدومان حادثه مرگبار رخ داده در کشور عراق هستند که به مراکز درمانی مهران منتقل شده‌اند.

به گفته وی ابراهیم صادقی که دارای اندک هوشیاری بود در مرکز درمانی اعلام کرده است که سانحه‌ای که در آن دچار مصدومیت شده مربوط به تصادف تریلی با ون نبوده و این 5 نفر همراه او مصدومان حادثه‌ای دیگر هستند.

صبح امروز بر اثر تصادف یک تریلی با دو دستگاه ون مسافربری که حامل زائران ایرانی بود، 9 نفر کشته و 21 نفر مصدوم شدند.

[ ]

مرگ در کمتر از 6 ساعت با قرص برنج

 

 

مسئول آموزش آزمایشگاه‌های‌ سازمان پزشکی قانونی کشور گفت: با توجه به اینکه تاکنون مکانیسم دقیق بروز اثرات سمی فسفید آلومینیوم در انسان شناخته نشده است، هیچ پادزهر اختصاصی در درمان مسمومیت حاد با آن وجود ندارد و اقدامات درمانی تنها شامل اقدامات حمایتی علامتی است و از لحاظ زمان بروز علائم و نشانه های بالینی نیز بعد از 15-10 دقیقه از مصرف خوراکی قرص فسفید آلومینیوم، مسمومیت ظاهر می شوند و مرگ در مدت کمتر از 6 ساعت ممکن است رخ دهد.

دکتر سلطانی نژاد با اشاره به نحوه ورود قرص برنج در کشاورزی افزود: در کشور ما، استفاده از قرص‌های برنج حاوی فسفید آلومینیوم در کشاورزی به دلیل کارآیی بالای این فرآورده برای از بین بردن آفات، قیمت ارزان، سهولت استفاده، عدم وجود باقی مانده در محصول و در دسترس بودن با استقبال زیاد از سوی کشاورزان همراه بوده است. متأسفانه به دلیل عواملی مانند سمیت بالا و میزان کشندگی زیاد این ماده و سهولت دسترسی به این سم، در سالیان اخیر با آمار نسبتاً بالای مسمومیت های ناشی از این عامل در کشور به ویژه در برخی استان ها مانند تهران، گیلان، مازندران، گلستان و لرستان مواجه بوده ایم.

استفاده از قرص برنج برای خودکشی بیشتر در اردن، هند، عراق، سریلانکا و ایران گزارش شده است

عضو هیئت علمی سازمان پزشکی قانونی کشور ادامه داد: در سال های اخیر، موارد زیادی از مسمومیت با میزان مرگ و میر بالا در اثر مصرف فسفیدهای آلومینیم، روی و کلسیم گزارش شده است که به جز موارد نادری از آن ها که به صورت تصادفی بوده، عمده آن ها به قصد خودکشی بوده است.

به گفته سلطانی نژاد مسمومیت های حاد کشنده ناشی از فسفیدهای فلزی بیشتر در کشورهای هند، سریلانکا، ایران، عراق و اردن گزارش شده و بروز این گونه مسمومیت ها در سایر کشورها به ویژه کشورهای اروپایی و آمریکایی کمتر است. این امر خود می تواند ناشی از مصرف این عوامل به علت ارزان و در دسترس بودن در کشورهای مذکور باشد، به طوری که در کشور هند در بین سال های 1990- 1980 میلادی اپیدمی ناشی از مسمومیت های تصادفی و عمدی با فسفیدهای فلزی گزارش شد.

علایم مسمومیت با قرص برنج

وی افزود: از لحاظ زمان بروز علائم و نشانه های بالینی، بعد از 15-10 دقیقه از مصرف خوراکی قرص فسفید آلومینیوم، علائم و نشانه ها ظاهر می شوند و مرگ در مدت کمتر از 6 ساعت ممکن است رخ دهد. اگر در عرض 6 ساعت پس از مسمومیت علائمی ظاهر نشود، بیمار بدون علامت خواهد ماند.

این متخصص سم شناسی اظهار کرد: در صورت مسمومیت خوراکی، علائم تحریکی دستگاه گوارش شامل تهوع، استفراغ و دردهای شکمی می باشد. بیشتر مرگ و میرها در خلال 12 تا 24 ساعت اولیه مسمومیت اتفاق افتاده و معمولاً ناشی از ایست قلبی تنفسی است و مرگ و میر بعد از 24 ساعت اغلب ناشی از نارسایی کبدی و کلیوی است. علائم بالینی در این نوع مسمومیت، ناشی از درگیری سیستم قلبی عروقی، گوارشی، عصبی و ریوی است.

کاهش مرگ و میر مسمومیت با قرص برنج در کشور

سلطانی نژاد ادامه داد: هرچند طی سال‌های اخیر همواره با افزایش موارد مرگ بر اثر مسمومیت با قرص برنج در کشور مواجه بودیم؛ اما آخرین آمارهای سازمان پزشکی قانونی کشور نشان می دهد، آمار این تلفات در هفت ماهه امسال با کاهش 1.3 درصدی مواجه بوده و از 398 نفر در هفت ماهه سال قبل به 393 نفر در سال جاری رسیده است که 232 نفر آنان را مردان و 161 نفر از آنان را زنان تشکیل می دهند.

بر اساس گزارش سایت پلیس، در این مدت استان‌های تهران با 136، مازندران با 53 و گیلان با 44 فوتی بیشترین آمار تلفات مسمومیت با قرص برنج را داشته اند. این آمار در مقایسه با مدت مشابه سال قبل به ترتیب در تهران و گیلان 8.1 و 32.3 درصد کاهش و در استان مازندران 51.4 درصد افزایش داشته است. بر اساس این گزارش با وجود افزایش تلفات مسمومیت با قرص برنج در سال‌های اخیر، خوشبختانه در هفت ماهه امسال این آمار با روند کاهشی همراه بوده است.

[ شنبه 15 آذر 1393برچسب:مرگ در کمتر از 6 ساعت با قرص برنج ,قرص برنج, ] [ 22:10 ] [ علیرضا ]
[ ]

راز جنین مرده در زیرزمین میدان فردوسی

 

راز مطب زیرزمینی پزشک جراح عمومی بعد از سال‌ها برملا شد. دکتر ٨٥ساله که با همدستی همسرش مرکز سقط جنین غیرمجاز راه انداخته بود، هرگز تصور نمی‌کرد اختلاف خانوادگی یکی از مشتریانش او را در بن‌بست قانون قرار دهد. این مرکز که روزانه ٥ مشتری داشت با دریافت میلیون‌ها تومان از مشتریان مرگ جنین‌ها را می‌فروخت.

شکایت عجیب

چندی پیش زن سابقه‌داری طلاهایی را که همسرش برای خرید و فروش به خانه آورده بود، سرقت کرد و متواری شد. مرد جوان که هرگز تصور نمی‌کرد همسرش چنین بلایی سرش بیاورد برای شکایت از او راهی دادسرا شد. با شکایت از این زن، وقتی بازپرس پرونده دستور استعلام از سابقه همسر این مرد را صادر کرد، ابعاد دیگری از ماجرا فاش شد. مدارک جدید نشان می‌داد این زن که معروف به شیلا بوده است در‌سال ٨٣ به همراه خانواده‌اش یک باند فساد تشکیل داده بودند.

 وقتی سابقه این زن رو شد هزاران علامت سوال در ذهن همسرش نقش بست. او که احساس می‌کرد تمام این سال‌ها با دروغ زندگی کرده، تردید رهایش نکرد. همین شک و گمان‌ها کافی بود تا او در جریان سقط جنین شیلا در یک مرکز غیرقانونی قرار بگیرد.

مرد جوان در رابطه با شکایتش به «شهروند» گفت: «همسرم باردار بود اما یک روز وقتی به خانه آمدم ادعا کرد از پله‌های خانه افتاده و احساس می‌کند بچه‌مان سقط شده است. او را به بیمارستان کسری بردم و بعد از انجام آزمایش مشخص شد جنین خفه شده، آن زمان ٩‌میلیون تومان خرج بیمارستان و عمل شد تا جنین مرده را از شکمش خارج کنند، اما حالا از طریق یکی از دوستانمان متوجه شدم شیلا بچه را در یک مرکز غیرقانونی سقط کرده است.»

تله پلیسی

با شکایت این مرد جوان در دادسرای ناحیه ٣٤ تهران با دستور بازپرس عموزاد پرونده جهت رسیدگی به مرکز غیرقانونی سقط جنین به اداره آگاهی ارجاع شد. وقتی کارآگاهان در جریان این ماجرا قرار گرفتند با طراحی یک قرار صوری راز این زیرزمین مخوف را برملا کردند. ٢ زن مامور اداره آگاهی با همراهی یک وکیل برای رازگشایی از این مرکز غیرقانونی راهی ساختمان میدان فردوسی شدند. ٥ زن باردار دیگر هم مشتری این مطب بودند.

 مرد پزشک که هرگز تصور نمی‌کرد در تله پلیسی گرفتار شده باشد با دادن نرخ‌های عجیب به مشتریانش مشاوره داد و گفت: «اگر جنین در ماه‌های آخر بارداری باشد با تزریق یک آمپول خفه می‌شود، و ٢ روز بعد باید با عمل جراحی یا در بیمارستان یا در همین مطب جنین را خارج کنید که هزینه آمپول ٢‌میلیون و ٥٠٠‌هزار تومان و عمل جراحی ٥‌میلیون تومان است. جنین را هم می‌توانیم به خودتان تحویل بدهیم تا دفن کنید اما اگر قرار باشد ما این کار را انجام دهیم ٥٠٠‌هزار تومان دیگر هزینه دارد. اما اگر جنین در ماه‌های اول بارداری باشد با عمل کورتاژ جنین را با همان هزینه ٤‌میلیون تومان خارج کرده و در چاه فاضلاب می‌اندازیم.» همین حرف‌های تکان‌دهنده مرد پزشک کافی بود تا کارآگاهان برای بازداشت او با مستندات و مدارک جمع‌آوری‌شده وارد عمل شوند.

ادعای متفاوت
 
عملیات دستگیری کارکنان این مرکز قانونی آغاز شد. این درحالی بود که همسر مرد پزشک و یک کارگر در مطب او حضور داشتند. با دستور بازپرس پرونده پزشک این مرکز غیرمجاز که مردی ٨٥ساله بود دستگیر و به دادسرا منتقل شد.

این جراح که رئیس یکی از بیمارستان‌های پایتخت بوده وقتی در برابر بازپرس پرونده قرار گرفت ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: « ٦٠‌سال است که به‌عنوان پزشک جراح عمومی در این حرفه فعالیت دارم. من از روی وظیفه‌ام و برای نجات دادن جان بیمارانم این عمل‌ها را انجام می‌دادم. این روزها بسیاری از زنان و دختران برای خلاص شدن از دست فرزند‌های ناخواسته با تهیه قرص‌های گرانقیمت جنین را سقط می‌کنند. درحالی‌که با این کار مقداری از جنین در رحم زن باردار می‌ماند و همین امر باعث عفونت یا نازایی و چه‌بسا مرگ خواهد شد. اما من با انجام عمل و ساکشن جنین را از رحم تخلیه می‌کردم تا جان بیمارانم را نجات بدهم.»

با ادعاهای این پزشک جراح و همچنین مستندات موجود، به دستور قاضی عموزاد بازپرس شعبه چهارم دادسرا پرونده برای ادامه رسیدگی به دادسرای جرایم پزشکی تهران ارجاع شد.

[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد